اصطلاحات سنگری
* کبریتی برگشتن : به شهـادت رسیــدن و با تابـوت برگشتــن .
* آئینـه ایست : وقتـی که حالات و سکنـاتِ و وَجَنــات شهـادت در چهـره ی کسـی هـویدا بـود.
* بالا بالا هــا شـوت میـزنه : عرفـان و معنـویتش بالاسـت .
* برنامه ی پایانی : پیـرمـرد رزمنده ای که حال و روزش گواهی میداد از معـرکه جان سالم به در نمیبره .
* اُدکلن سنگــر : بوی جـوراب کثیـف و نشستــــه .
* صفحـه کلاج : وقتـی غـذا کوکو سیب زمینــی بـود .
* غسـل ِ شهـادت کامل نبــوده : کسی کـه در عملیـات شهیــد نمیشــد .
* غیبت چنـد بخشـــه ؟! : برای ممــانعت از کســی که میخـواست غیبت کنه .
* فـلانی روحیـه داره : کسـی که همیشــه میـلِ خـوردن داشـت .
* کارش مـُرغی ست : کسـی که دیـر یا زود شهیـد میشـه و باید چلـومرغش رو بخـوریم .
* کیـک ِ دستـــه : پیـک ِ دستــه
اصطلاحات سنگری