علی بن ابراهیم گفت:
آیه «یَمُنُّونَ عَلیْکَ أَنْ أَسْلمُوا» در باره عثمان نازل شده است که در زمان حفر خندق از کنار عمار بن یاسر که در حال کار کردن بود گذشت. عمار در اثر کار کردن گرد و غبار به پا کرده بود. عثمان با آستینش جلوی بینی اش را گرفت و رفت.
عمار به او گفت:
لایستوی من یعمر المساجدا***یظل فیها راکعاً و ساجدا
کمن یمر بالغبار حائداً***یعرض عنه جاهداً معاندا
یعنی : کسی که مساجد را آباد میکند و در آن جا به عبادت میپردازد، با فردی که خود را از گرد و غبار دور میسازد و با شتاب و عناد از کنار آن میگذرد، برابر نیست.
عثمان برگشت و به او نگاهی انداخت و گفت: ای پسر کنیز سیاه! منظورت من بودم؟
سپس عثمان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت و خدمت ایشان عرض کرد: ما مسلمان نشده ایم تا به شرافت ما دشنام دهی و آبروی ما را بریزی.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ فرمود: بار اسلام را از دوش تو برداشتم (از این پس دیگر مسلمان نباش) پس برو. در این هنگام خداوند آیه زیر را نازل کرد: «یَمُنُّونَ عَلیْکَ أَنْ أَسْلمُوا قُل لا تَمُنُّوا عَلیَّ إِسْلامَکُم بَل اللهُ یَمُنُّ عَلیْکُمْ أَنْ هَدَاکُمْ للإِیمَانِ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ» یعنی شما راستگو نیستید. «إِنَّ اللهَ یَعْلمُ غَیْبَ السَّمَاواتِ والأَرْضِ واللهُ بَصِیرٌ بِمَا تَعْمَلونَ».
? تفسیر قمی، ج 2، ص 297
اسلام برمامنت دارد، نه ما بر اسلام.