استاد اخلاقِ ضایعاتی.
سوار ماشین بودم و داشتم از سالاریه (محله ی پولدارهای قم) مییومدم سمت خونه … تا از کوچه ی فرعی وارد خیابانِ اصلی شدم، دیدم مرد جوانی گوشه ی بولوار نشسته و یه گونیِ بزرگ پُر از ضایعات هم کنارشه . از ظاهر نامرتب و سیاهی گونیاش میشد فهمید که ضایعات رو از سطل زبالهها جمع کرده. هنوز بهش نزدیک نشده بودم که یه لحظه چشم تو چشم شدیم . همینطور که خیابون رو طی می کردم ، به محض اینکه بهش نزدیک شدم، پا شد و اشاره کرد تا نگه دارم… ترمز زدم و کمی جلوتر ایستادم. اومد کنار پنجره اتومبیل و گفت: «بار ضایعاتم سنگینه، نمی تونم ببرم؛ روم نشد به ماشینهای مدل بالا بگم منو ببرن؛ اگه میشه منو تا میدون برسون؛ سه هزار و پانصد تومن هم دارم که بهت میدم؛کاپشنم رو هم در میارم ، میندازم روی صندلی ماشینت که کثیف نشه.»
.
بهش گفتم: «مشکلی نیست، پول نمیخواد بدی؛ فقط فکر نکنم اون گونی بزرگ توی ماشین جا بشه. ( گونیاش مث گونیِ توی عکس بزرگ بود)
سریع گفت: جا میشه و دوید گونی رو آورد. میخواست کاپشنشو بندازه روی صندلی ، اما به زور نذاشتم. گونی رو با زحمت چپوند توی ماشین و راه افتادیم … کنارم که نشست هم لباساش بوی بد زباله میداد و هم گونی ضایعات. اما صورت نورانیاش پشتِ اون محاسن مشکی ،حال و هوای معنویاش رو فریاد میزد… ذکرِ یا امام رضا (ع) هم از زبونش نمی افتاد … برگشت سمتم و کلی تشکر کرد که بارش رو سوار ماشینم کردم. بعدش شروع کرد به حرف زدن و گفت:
امروز از خدا خواستم کاری کنه پول کفش دخترم جور بشه ، که با فروش این ضایعات جور میشه … اما بارم خیلی سنگین بود و نتونستم جا به جا کنم … بعد گفت: البته تقصیر خودمه … امروز ناشکری کردم و گفتم: خدایا! چرا مردم به بعضی ضایعاتی های دیگه پول نقد هم میدن ، ولی من همه اش باید ضایعات ببرم بفروشم … فکر کنم برا همین ناشکری اینجا گیر کردم … خدا ببخشه …
.
من فقط گوش می دادم … انگار یه استاد اخلاق داشت برام حرف میزد.
چقدر کیف کردم از این ایمانش.
صبح از خونه زده بیرون تا ضایعات جمع کنه برا پول کفش دخترش … خدا ضایعات براش رسونده ، اما چون سنگین بوده نمی تونسته جابه جا کنه… با تمام اینها به خدا گلایه نکرد و گفت خودم ناشکری کردم که اینطور شد …. .
امروز قشنگ ترین درس رو از این جوون که به نظرم از اولیای خدا بود، گرفتم .
فهمیدم هنر اینه که توی مشکلاتم بگی خدایا شکرت و به خدا گلایه نکنم
یاد گرفتم که باور داشته باشم خدا بدیِ بندههاشو نمی خواد… و هر مشکلی هست یا خودم مقصرم و یا حکمتی توشه
ممنونم از این درس بزرگ استادِ اخلاقِ ضایعاتی…
استاد اخلاقِ ضایعاتی.