#داستانک /کاربردی
در #عجایب آیت الکرسی
«ابوبکر بن نوح» می گوید: پدرم نقل کرد:
دوستی در نهروان داشتم که یک روز برایم تعریف کرد که من عادت داشتم هر شب آیة الکرسی را می خواندم و بر در دکان و مغازه ام می دمیدم و با خیال راحت به منزلم می رفتم.
یک شب یادم رفت آیةالکرسی را به مغازه بخوانم، و به خانه رفتم و وقت خواب یادم آمد، از همان جا خواندم و به طرف مغازه ام دمیدم.
فردا صبح که به مغازه آمدم و در باز کردم، دیدم دزدی در مغازه آمده و هر چه در آنجا بوده جمع کرده، بعد متوجّه مردی شدم که در آنجا نشسته.
گفتم: تو که هستی و در اینجا چه کار داری؟
گفت: داد نزن من چیزی از تو نبرده ام، نگاه کن تمام متاع تو موجود است، من اینها را بستم و همینکه خواستم بردارم وببرم در مغازه را پیدا نمی کردم، تا اثاثها را زمین می گذاشتم در را نشان می کردم باز تا می خواستم ببرم دیوار می شد.
خلاصه شب را تا صبح به این بلا بسر بردم تا اینکه تو در را باز کردی، حالا اگر می توانی مرا عفو کن، زیرا من توبه کردم و چیزی هم از تو نبرده ام.
من هم دست از او برداشتم و خدا را شکر کردم.
شفا و درمان با #قرآن ، ص 50
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
#سبک_زندگی_اسلامی
نحوه ی صدا کردن #امام_علی علیه السلام و #حضرت_زهرا سلام الله علیها :
#امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی می خواستند همسر خود حضرت زهرا سلام الله علیها را صدا کنند میفرمودند:
نفسی لک الفدا(جان علی به فدایت) ، حبیبتی زهرا ،بنت رسول الله و…
و جوابی که از حضرت زهرا سلام الله علیها میشنیدند:
روحی لک الفدا(روحم به فدایت علی) ، #ابوتراب ، #ابالحسن و…
زیبا صداکردن زن و مرد، بهترین شیوه برای ابراز محبت است و نوعی شخصیت دادن به طرف مقابل است.
حضرت محمد صلی الله علیه واله فرموده اند:سه چیز است که محبت شخص را درباره دیگری خالص میکند:
یکی از آنها این است که طرف مقابل را به اسمی صدا بزند که وی می پسندد.
#کافی ،ج2،ص643
دلیل دیررفتن #علی_بن_مهزیار پیش آقا امام زمان (عج)
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتی امام زمان (عج) به علی بن مهزیار فرمودند چرا دیر پیش ما آمدی؟
علی بن مهزیار جواب داد:
قاصد شما دیر آمد دنبالم.
امام زمان (عج) فرمودند:
نه. دلیل دیرآمدنت 3چیز است:
1_ شما به دنبال جمع کردن مال و ثروت هستید!
(لَکِنَّکُمْ کَثَّرْتُمُ الْأَمْوَال)
2_ به ضعیفتر از خودتان ظلم می کنید!
( وَ تَجَبَّرْتُمْ عَلَى ضُعَفَاءِ الْمُؤْمِنِین)
3_ وشما قطع رحم می کنید!
(قطَعْتُمُ الرَّحِمَ الَّذِی بَیْنَکُم)
دلائل الإمامة ، طبری ، ص 542.
#احادیث_مهدوی
*مهدى چه کسى است
جابر جُعفى مى گوید:
من در خدمت امام محمّدباقر (علیه السلام) بودم که مردى به حضور ایشان شرفیاب شد وعرض کرد: خداوند شما را رحمت کند! این پانصد درهم را که زکات مال من است بگیرید وبه مصرف برسانید.
حضرت فرمود: خود آن را بردار وبه همسایگانت وایتام ومساکین وبرادران مسلمانت بده که (وجوب سپردن زکات به امام) هنگامى است که قائم ما قیام کند. وبه مساوات تقسیم نماید ومیان بندگان نیک وبد خداوند رحمان به عدل رفتار کند.
هر که از او اطاعت کند خدا را اطاعت نموده، وکسى که از او سرپیچى کند از فرمان خدا سرپیچى نموده است. او (مهدى) نامیده شده است، زیرا به امر پنهانى هدایت شده است…
غیبة طوسى ،ص191، باب ان المهدی من ولد الحسین(ع).
بحارالانوار،ج51، ص134.
#مهدویت
#داستان
“بازاری و عابر”
مردی درشتاستخوان و بلند
قامت، که اندامی ورزیده و چهرهای آفتاب خورده داشت
و زد و خوردهای میدان جنگ یادگاری بر چهرهاش گذاشته و گوشهی چشمش را دریده بود،
با قدمهای مطمئن و محکم از بازار کوفه میگذشت.
از طرف دیگر، مردی بازاری در دُکانش نشسته بود.
او برای آنکه موجب خندهی رفقا را فراهم کند، مشتی زباله به طرف آن مرد پرت کرد.
مرد عابر بدون اینکه خم به ابرو بیاورد و توجهی بکند،
همان طور با قدمهای محکم و مطمئن به راه خود ادامه داد.
همین که دور شد، یکی از رفقای مرد بازاری به او گفت:
هیچ شناختی این مرد عابر که تو به او اهانت کردی که بود؟
گفت: نه، نشناختم!
عابری بود مثل هزارها عابر دیگر که هر روز از جلوی چشم ما عبور میکنند،
مگر این شخص که بود؟
- : عجب! نشناختی؟
این عابر همان فرمانده و سپهسالار معروف، مالک اشتر نخعی بود…!
گفت: عجب!
این مرد مالک اشتر بود؟!
همین مالکی که دل شیر از بیمش آب میشود و نامش لرزه بر اندام دشمنان میاندازد؟
- : بلی مالک خودش بود.
گفت: ای وای به حال من!
این چه کاری بود که کردم!!
الان دستور خواهد داد که مرا سخت تنبیه و مجازات کنند.
همین حالا میدَوَم و دامنش را میگیرم و التماس میکنم تا مگر از تقصیر من صرف نظر کند.
به دنبال مالک اشتر روان شد.
دید او راه خود را به طرف مسجد کج کرد.
به دنبالش به مسجد رفت، دید به نماز ایستاد.
منتظر شد تا نمازش را سلام داد.
رفت و با تَضَرُّع و لابه خود را معرفی کرد و گفت: من همان کسی هستم که نادانی کردم و به تو جسارت نمودم!
مالک: ولی من به خدا قسم!
به مسجد نیامدم مگر به خاطر تو؛
زیرا فهمیدم تو خیلی نادان و جاهل و گمراهی، بیجهت به مردم آزار میرسانی!
دلم به حالت سوخت، آمدم دربارهی تو دعا کنم و از خداوند، هدایت تو را به راه راست بخواهم.
نه، من آن طور قصدی که تو گمان کردهای در باره تو نداشتم…
#مالک_اشتر
?????
پسندیده ترین صفت زن مسلمان
حضرت علی علیه السلام می فرماید:
در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم، فرمود:
به من بگویید بهترین و پسندیده ترین چیز برای یک زن مسلمان چیست؟
ما همگی از پاسخ عاجز ماندیم.
سپس از خدمت حضرت بیرون آمدیم و من به خانه برگشتم، قضیه را به فاطمه اطلاع دادم.
زهرای مرضیه اظهار داشت:
بهترین چیز برای یک زن مسلمان آن است که مردهای نامحرم را نبیند و مردهای اجنبی هم او را نبینند.
آنگاه خدمت پیامبر اسلام برگشتم و پاسخ فاطمه را به حضرت رساندم. پیغمبر صلی الله علیه و آله از شنیدن جواب به قدری خوشحال شد که فرمود: ان فاطمه بضعة منی
حقا فاطمه پاره تن من و جزء وجود من است.
بحار الانوار
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
اسناد شهادت #حضرت_محسن بن علی و فاطمه
درکتب #عامه معروف به #اهل_سنت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این که #حضرت_محسن علیه السلام به شهادت رسیده قطعی است
روایات فراوانی در کتابهای فریقین ( #شیعه و #سنی) این مطلب را تأیید میکند که ما فقط به سه روایت از کتابهای عامه (اهل سنت) اشاره میکنیم.
روایت اول
#شهرستانی، از علمای #اهل_سنت در الملل والنحل مینویسد:
«إنّ عمر ضرب بطن فاطمة علیها السلام یوم البیعة حتّى ألقت الجنین من بطنها وکان عمر یصیح: إحرقوا دارها بمن فیها، وماکان فى الدار غیر علىّ وفاطمة والحسن والحسین وزینب (علیهم السلام)». (1)
عمر در روز بیعت با ابوبکر با لگد به شکم فاطمه (سلام الله علیها) زد تا این که فرزند حضرت زهرا #سقط شد، و عمر فریاد میزد:
“خانه را با تمام کسانی که در داخل خانه است، آتش بزنید ”
در حالی که در درون خانه کسی غیر از #علی، #فاطمه، #حسن، #حسین و حضرت #زینب علیهم السلام نبود.
روایت دوم
ابن حجر عسقلانی مینویسند:
«إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن». (2)
روایت سوم
صفدی، یکی دیگر از بزرگان اهل سنت مینویسد:
«إنّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّى ألقت المحسن من بطنها». (3)
عمر، با لگد محکم به شکم فاطمه (سلام الله علیها) زد تا این که فرزندش محسن سقط شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1_ الملل والنحل ج1 ص 57 .
2_ لسان المیزان ج 1 ص 268 .
و سیره اعلام البنلاء ذهبی ج 15 ص 578
3_ الوافی بالوفیات ج5 ص 347 .
حضرت زهرا سلام الله علیها از نور الله است.
جابر بن عبدالله نقل میکند که گفت:
به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام گفتم:
برای چه فاطمه ی زهراء سلام الله علیها، زهراء نامیده شد؟
حضرت فرمود:
برای اینکه خدای حکیم آن بانو را از نور با عظمت خود آفرید، وقتی که درخشید آسمانها و زمین به نور او روشن شدند.چشم های ملائکه خ خیره شد، ملائکه خدای را سجده نمودند و گفتند:
پروردگار ما! این چه نوریست؟!
خدا فرمود:
این نور از نور من است که در آسمان ساکنش کرده و آن را از عظمت خویش آفریدم، آن را از صلب یکی از پیامبرانم خارج مینمایم، او را بر تمام انبیاء برتری داده ام، از این نور امامانی به وجود میآورم که برای امر و دین من قیام میکنند و به راه راست هدایت خواهند شد و این پیشوایان را جانشینان خود روی زمین قرار می دهم هنگامی که وحی من قطع شود.
علل الشرایع ج1 ص 179
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
درد و دل امام علی علیه السلام با پیامبر صلی الله علیه و اله هنگام دفن حضرت فاطمه سلام الله علیها…! !
وَ مِنْ کَلاَمٍ لَهُ ع رُوِیَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَیِّدَةِ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةَ ع کَالْمُنَاجِی بِهِ رَسُولَ اَللَّهِ ص عِنْدَ قَبْرِهِ
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنِّی وَ عَنِ اِبْنَتِکَ اَلنَّازِلَةِ فِی جِوَارِکَ وَ اَلسَّرِیعَةِ اَللَّحَاقِ بِکَ قَلَّ یَا رَسُولَ اَللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ رَقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِی إِلاَّ أَنَّ فِی اَلتَّأَسِّی لِی بِعَظِیمِ فُرْقَتِکَ وَ فَادِحِ مُصِیبَتِکَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ فَلَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودَةِ قَبْرِکَ وَ فَاضَتْ بَیْنَ نَحْرِی وَ صَدْرِی نَفْسُکَ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ فَلَقَدِ اُسْتُرْجِعَتِ اَلْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ اَلرَّهِینَةُ
أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیْلِی فَمُسَهَّدٌ إِلَى أَنْ یَخْتَارَ اَللَّهُ لِی دَارَکَ اَلَّتِی أَنْتَ بِهَا مُقِیمٌ وَ سَتُنَبِّئُکَ اِبْنَتُکَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِکَ عَلَى هَضْمِهَا فَأَحْفِهَا اَلسُّؤَالَ وَ اِسْتَخْبِرْهَا اَلْحَالَ هَذَا وَ لَمْ یَطُلِ اَلْعَهْدُ وَ لَمْ یَخْلُ مِنْکَ اَلذِّکْرُ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمَا سَلاَمَ مُوَدِّعٍ لاَ قَالٍ وَ لاَ سَئِمٍ فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَةٍ وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اَللَّهُ
…سلام بر تو ای رسول خدا .سلامی از طرف من ودخترت که هم اکنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسیده است.
ای پیامبر خدا!
صبر وبردباری من با از دست دادن فاطمه کم شده و توان خویشتنداری ندارم، اما برای من که سختی جدایی تو را دیده وسنگینی مصیبت تو را کشیدم، شکیبایی ممکن است.
این من بودم که با دست خود تو را در میان قبر نهادم، و هنگام رحلت، جان گرامی تو، میان سینه و گردنم پرواز کرد.
…پس امانتی که به من سپرده بودی بر گردانده شد ، و به صاحبش رسید ،از این پس اندوه من جاودانه وشبهایم شب زنده داری است ، تا آن روز که خدا خانه زندگی تو را برای من بر گزیند.
به زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو ، چگونه در ستمکاری بر او اجتماع کردند.
_ از فاطمه بپرس و احوال اندوهناک ما را از او خبر گیر ، که هنوز روزگاری سپری نشده و یاد تو فراموش نگشته است.
…سلام من بر هر دوی شما، سلام وداع کننده ای که از روی خشنودی یاخسته دلی سلام نمی کند. اگر از خدمت تو باز می گردم، از روی خستگی نیست، و اگر در کنار قبرت می نشینم از بدگمانی بدانچه خدا صابران را وعده داده نمی باشد
نهج البلاغه خطبه 202
_____________________________
#خطبه_های_نهج_البلاغه
#فاطمیه
_____________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
فاطمه (س) و پیامبر (ص)
رسول خدا «صلی الله علیه وآله» هنگام رفتن به جنگ آخرین خانهای که از آن خارج میشد، خانه زهرا «علیها السلام» بود، و پس از مراجعت نیز نخستین خانهای که وارد میشد، خانه زهرا «علیها السلام» بود و در منزل او زیاد توقف میکرد و در برابر خواستگاران بسیار او تنها علی «علیه السلام» را برگزید، و همو بود که همیشه صورت زخمی پدر را مداوا میکرد. و در هنگام مسافرت، آخرین کسیکه در حقش سفارش میکرد و پس از مسافرت اولین خانهای که داخل میشد خانه او بود.
#فرهنگ_فاطمیه ، الفبای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
خدای عزیـــــزم..
مگر من جز تو بهترینی سراغ دارم که وقتی دلم بگیرد، بیایم و با او درد دل کنم و بشود آرامِ جــــــــــانم …
خدای من ..
اگر تو بخشش نکنی؛ اگر از محبتت محرومم کنی چیزی نمی ماند برایم …
بهترینم…
مرا هدایت کن؛ این بنده ی خطاکارت را هدایت کن که خطا نرود …
(راه کسانی که ایشان را نعمت دادهای، نه خشم گرفته ای)
خودم خوب میدانم گهگاهی پایِ ایمانم لنگ میزند، من خوب میدانم که چه عهدهایی را که با تو بستهام و شکستهام …
اما خوب میدانی خدایِ خوبم که من لحظه لحظه تو را نفس می کشم.
خدایِ عزیزم مثل همیشه کنارم باش …
#مناجات_های_بنده
بسم الله الرحمن الرحیم
سه جمله زیبا در لوح
بانوی بانوان فاطمه علیها السلام روزی نزد پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد و از برخی مشکلات زندگی شکایت کرد.
پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله لوحی به او داد و فرمود:
دخترم! آنچه را در لوح نوشته شده بخوان و به خاطر بسپار!
زهرا بر آن نگریست و دید نوشته شده:
من کان یومن باالله و الیوم الاخر فلا یوذی جاره،
و من کان یومن باالله و الیوم الاخر فلیکرم ضیفه،
و من کان یومن باالله و الیوم الاخر فلیقل خیرا او یسکت.
هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد همسایه خود را نباید بیازارد
و هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید مهمانش را احترام کند
هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد باید سخن حق بگوید یا سکوت کند.
بحارالانوار ج43ص61
___________________________
#داستان
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
__________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
ملاک شیعه بودن از نگاه فاطمه زهرا(س)
مردى به همسر خود گفت:
برو خدمت حضرت فاطمه دختر رسول خدا (صلّى الله علیه و آله و سلّم) و از او درباره من سؤال کن که آیا من از شیعیان آنها هستم یا نه؟
آن زن خدمت حضرت زهرا علیها السّلام آمد واحد پرسید.
حضرت فرمودند:
به همسرت بگو اگر به آن چه ما دستور دادیم عمل میکنی و از آنچه نهى نمودیم خوددارى میکنى تو از شیعیان ما هستی و الّا نه.
زن بازگشت و جریان را به شوهرش گفت.
مرد تا شنید گفت:
واى بر من؛ کیست که بتواند از گناه و لغزش جدا شود و در این صورت من در دوزخ جاوید و همیشگى هستم؛ زیرا با این بیان که حضرت فرموده من شیعه آنها نیستم و هر کس شیعه اهل بیت نباشد؛برای همیشه در آتش دوزخ است.
زن دوباره خدمت حضرت زهرا علیها السّلام آمد و سخن شوهرش را عرض کرد.
حضرت فرمودند:
به او بگو چنین نیست، شیعیان ما بهترین مردم بهشت هستند و هر کس ما را دوست دارد و دوستدار دوستان ما و دشمن دشمنان ماست و با دل و زبان تسلیم ماست؛ اگر مخالفت دستورات ما کند از شیعیان ما نیست ولى با این وضع آنها نیز اهل بهشت هستند
امّا بعد از اینکه با ابتلاء به مصیبتهاى دنیا یا گرفتارى در عرصه قیامت و مشکلات گوناگون آن روز یا رفتن در طبقه بالاى دوزخ از گناهان پاک شود.
و وقتى پاک شد چون از دوستان ماست او را نجات میدهیم و او را به جایگاه خود در بهشت منتقل می سازیم.
بحار الأنوار,ج65 ,ص155
#احادیث_حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
شخصی یهودی نزد پیامبر(ص)آمد
و ازایشان سوالاتی پرسید تابداند که آیا پیامبر(ص)بر حق است!
یکی ازپرسش های شخص یهود این بود:
معنا و تفسیر چهار کلمه ی سبحان الله والحمدلله ولااله الا الله و الله اکبر را خواست.
پیامبر(ص) فرمودند
سبحان الله : چون خدا میداند که آدمیان و جنیان به خدا دروغ می بندند!(البته نه از روی عمد چون علم ندارند اینگونه اند)
لذا خدا به آنها یاد داد که بگویند سبحان الله
یعنی خداوندا شما منزهی از هر عیب و نقصی
الحمدلله:خداوند میدانست بنده ها نمیتوانند حتی شکر یک مژه شان را به جا آورند لذا این ذکر را خداوند به ما عنایت فرمود
لااله الا الله:ما یک مالک و صاحب داریم و تمام نیاز های ما به دست ایشان برطرف میگردد که همان خداوند رحمان است
پس بگوییم خدایا من جز تو خدایی ندارم>>لااله الا الله
و این کلمه کلمه ی تقواست و کسی بهشت نمیرود مگر کلمه تقوا را بلد باشد
الله اکبر:
محبوبترین سخن نزد خدا الله اکبر است
خدایا تو آنقدر بزرگی که ما نمیتوانیم توصیفت کنیم.
〰〰ادامه دارد〰
#پاسخ_پیامبر_به_شخص_یهودی
#رسول_مهربانی
رحم و لطف خداوند به مردم در مسئله حق_الناس
رسول خدا صلى الله علیه و آله در حالى که نشسته بودند، ناگهان لبخندى بر لبانشان نقش بست ، به طورى که دندان هایشان نمایان شد! از ایشان علت خنده را پرسیدند،
فرمود:
- دو نفر از امت من مى آیند و در پیشگاه پروردگار قرار مى گیرند؛ یکى از آنان مى گوید:
خدایا! حق مرا از ایشان بگیر!
خداوند متعال مى فرماید: حق برادرت را بده !
آن دیگری عرض مى کند:
خدایا! از اعمال نیک من چیزى نمانده متاعى دنیوى هم که ندارم
آنگاه صاحب حق مى گوید:
پروردگارا! حالا که چنین است از گناهان من بر او بار کن
پس از آن اشک از چشمان پیامبر صلى الله علیه و آله سرازیر شد و فرمود:
آن روز، روزى است که مردم احتیاج دارند گناهانشان را کسى حمل کند.
خداوند به آن کس که حقش را مى خواهد مى فرماید: چشمت را برگردان ، به سوى بهشت نگاه کن ، چه مى بینى؟
آن وقت سرش را بلند مى کند، آنچه را که موجب شگفتى اوست - از نعمت هاى خوب مى بیند، عرض مى کند:
پروردگارا! اینها براى کیست ؟
پروردگار مى فرماید:
براى کسى است که بهایش را به من بدهد.
عرض مى کند:
چه کسى مى تواند بهایش را بپردازد؟
مى فرماید:تو.
مى پرسد:
چگونه من مى توانم ؟
مى فرماید:
به گذشت تو از برادرت.
عرض مى کند: خدایا! از او گذشتم .
بعد از آن ، خداوند مى فرماید:
دست برادر دینى ات را بگیر و وارد بهشت شوید!
آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
پرهیزکار باشید و مابین خودتان را اصلاح کنید
بحارالانوار،ج7،ص89
#پیامبر_مهربانی
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرمایند:
«لَا یَحِلُّ لِلْمَرْأَةِ أَنْ تُکَلِّفَ زَوْجَهَا فَوْقَ طَاقَتِهِ وَ لَا تَشْکُوَهُ إِلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِ اللهِ عَزَّ وَ جَل»
برای زن جایز نیست که شوهرش را به بیش از تواناییاش تکلیف کند و یا از او نزد غیر خدا شکایت کند.
مستدرک الوسائل ج14 ص 242
عنه: أیُّمَا امرَأةٍ أدخَلَت عَلى زَوجِها فى أمرِ النَّفَقَةِ وَ کَلَّفَتهُ ما لا یُطیقُ ، لا یَقبَلُ اللّهُ مِنها صَرفا وَ لا عَدلاً ، إلّا أن تَتوبَ وَ تَرجِعَ وَ تَطلُبَ مِنهُ طاقَتَهُ .
هر زنى که در درخواست نفقه ، بر شوهرش فشار آوَرَد و خارج از توان او چیزى بر او تحمیل کند ، خداوند ، از آن زن ، نه توبه ای را مى پذیرد و نه فدیه اى را ، مگر آن که توبه کند و بر گردد و در حدّ توانش ، از او چیز بخواهد .
مکارم الاخلاق ج 1 ص 441 ح 1515
تحکیم خانواده ص 442
#احادیث_نبوی
در محضر آیت الله بهجت مدظله
برخی معتقدند که امام مهدی «عج» هنوز به دنیا نیامده اند بلکه بعداً به دنیا می آیند این اعتقاد ریشه اش از کجاست؟ آیا روایاتی وارد شده است؟!
شبهه در وجود امام عصر «عج» و خلافت او از ناحیه کسانی است که اعتقاد به امامت پدر بزرگوارش حضرت امام حسن بن علی العسکری(ع) ندارند. کسانی که قائل به امامت امام عسکری(ع) هستند بر جانشینی فرزند عزیزش حضرت مهدی «عج» و زنده بودن او تا زمان ظهور معتقد می باشند.
عمومات و روایات مشهوری که از ناحیه پدر بزرگوارش صادر شده، و نیز وصیت او به جانشینی فرزند عزیزش، امری ثابت و قطعی است و در اعتبار آنها تردیدی نیست. به اضافه که وجود و بقاء او از ضروریات دینی است، زیرا مسلمین همگی معتقد به طول عمر برای عده ای هستند. به علاوه که مشاهدات صالحین، اعم از علماء و غیر آنها و تشریفات درماندگان و متوسلین به آن حضرت در شرق و غرب عالم به حد تواتر رسیده است بطوریکه انسان یقین به صدق آن می کند. و من بر چنین یقینی ضامن هستم!
پس در هر زمانی هر کس قرآنی دارد باید امام هم داشته باشد، و اعتقاد به
هر یک مساوی با اعتقاد به دیگری است.
قرآن کتابی است که تمام نور است، و هادی به سوی امام(ع)، امکان ندارد حجت در میان ما نباشد و مردم بدون امام(ع) باشند. اگر به آن چه در دسترس ماست عمل کنیم، انتظار فرج جا دارد.
از این رو معلوم نیست که همه باطناً به حضرت حجت «عج» در وقت ظهور ایمان بیاورند!
عده ای از روی اکراه ایمان میآورند.
خیال می کردیم که دعای تعجیل فرج، تعلیق به عدم شقاوت دعا کننده است! ولی چنین نیست، زیرا اگر حضرت غایب «عج» ظهور کند مگر انسان از شقاوت بیرون می آید؟!
ولی ظهور آن حضرت برای مؤمنین فرج و گشایش خواهد بود. وقتی انسان خودش در آب و گل فرو رفته باشد، اگر عالم را آب فرا بگیرد، آیا او نجات می یابد؟!
#در_محضر_آیت_الله_بهجت
پیشگویی حضرت زهرا(س)در مورد حوادث آخرالزمان
حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در یکی از بیانات خود پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، افعال و اعمال امت اسلامی را آبستن مجموعهای از وقایع اجتماعی شوم در آینده میداند، که روند رو به انحطاطی را برای جامعه اسلامی ترسیم میکند؛ روندی که ناگزیر به غیبت امام دوازدهم شیعیان میانجامد و تا ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) ادامه مییابد:
بر اساس این دسته روایات اگر معصومان (علیهم السلام) زمینه تشکیل حکومت اسلامی با تمام ابعادش را در جامعه مییافتند، زمین و آسمان برکات و خیرات را از مردم دریغ نمیکرد و مردم خوش و فراوان میخوردند و هیچگاه گرفتار فقر نمیشدند و حق هر کس به خودش میرسید
آگاه باشید! به جان خودم سوگند که راه اعراض و روگردانی از خیر و حقیقت و احکام اسلام (از همین اعمال مردمان، مبنی بر غصب خلافت حضرت علی(علیه السلام) و ابداع نوآوریها) مهیا می شود، و به زودی نتیجه آن که ریختن خون بسیار است، ظاهر می شود در این جنگ و ستیزهایی که در آن هیچ نفع و اثری نیست، مردم توسط سموم هلاک کننده ای به سرعت می میرند، اینجاست که افراد باطل، زیان می بینند و از دیگران شناخته می شوند این ها همه نتیجه اعمال پس از رحلت رسول خداست که به ظواهر مادی دنیا دل خوش داشتند و به چند روز ریاست آن راضی شدند.
حاشا! بشارت دهید آن زمان را به اختلاف و هرج و مرجی که ایجاد می گردد، و کشتار زیادی که دامنگیر امت اسلام می شود، و استبداد ستمکاران.
بی شکّ منافع شما نابود و مزارعتان محصود و بهره شما افسوس و دریغ خواهد بود، به زودی گریبان ندامت بدرید و هیچ نمیدانید به کجا اندر افتادید، بىگمان کورکورانه در ظلمت خانه ضلالت اسیر و در چاه جهالت دستگیر گشتید، چگونه شما را ملزم کنیم به سوى راه هدایت و حال آنکه از شنیدن کلمات ما کراهت دارید ؟ »
با نگاهی به کتاب امام مهدی (ع) و بانوان حریم ولایت (ع)، نشر موعود عصر، 1384.
#احادیث_حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
در مورد وضعیت تهران ، در آخرالزمان ؛
از امام جعفر صادق (ع) روایت شده است که به مفضل فرمودند:
بدان ای مفضل، در حوالی ری، کوه سیاهی است که در دامنهٔ آن شهری بنا خواهد شد که آن را طهران می نامند،
و آن دار الزوراء است که
قصرهایش(خانه های مجلل) مثل خانه های بهشتی و زن هایش مثل حور العین است.
آن زن ها لباس کفار می پوشند و خود را به شکل مستکبرانه ای در می آورند
بر زین ها سوار می شوند(مرکب های روز)
به همسران خود تمکین نمی کنند
درآمد شوهرشان کفاف مخارج آن ها را نمی دهدبه همین خاطر از شوهران خود طلاق میگیرند.
بدان که در آنجا مرد به مرد اکتفا میکند و زن به زن
مردان خود را شبیه به زنان میکنند و زنان شبیه به مردان
و بدان که اگر می خواهی دینت را حفظ کنی در این شهر سکونت نکن
زیرا آنجا محل فتنه است
از آن جا به قله کوه ها فرار کنید و از سوراخی به سوراخ دیگر، مانند فرار روباه با بچه هایش…
الزام الناصب، 183.
منتخب التواریخ، ص875.
مجمع النورین مرندی، ص139.
بحارالانوار ج52، ص258.
یوم الخلاص، ص464.
منتخب الاثر، ص430.
#حال_تهران_خوب_نیست
بسم الله الرحمن الرحیم
هرکس ذره ای از حب علی دور باشد به واجب الهی عمل نکرده است!
پیامبر صل الله علیه و اله وسلم فرمودند
جبرئیل نزد من آمد و گفت:
ای محمد، خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید :
نماز را واجب کردم
ولی این تکلیف را از معذور و مجنون و طفل برداشتم
روزه را واجب کردم
ولی آن را برای مسافر الزامی نکردم
حج را واجب کردم
ولی آن را از بیمار نخواستم
زکات را واجب کردم
ولی آن را از گردن نیازمند ساقط کردم.
اما دوست داشتن و حب علی بن ابی طالب سلام الله علیه را واجب کردم و محبتش را بر تمام اهل آسمانها و زمین الزام نمودم
بدون آنکه معذوریت و رخصتی در آن باشد.
هرکس ذره ای از حب علی دور باشد به واجب الهی عمل نکرده است.
بحارالانوار جلد 40 صفحه 46
__________________________
#داستان
___________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
#حدیث #ناب
اگر بنده ای خدا را هزار سال بندگی کند ، از او پذیرفته نمی شود مگر …..
رسول خدا صلی الله علیه و آله ، خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
* ای علی !
تو پس از من سرپرست مؤمنان و
حجت بر تمام مردم می باشی .
هر کس تن به ولای تو در دهد ،
استحقاق بهشت می یابد و
هر کس با تو دشمنی ورزد ،
مستوجب رفتن به آتش میشود ؛
* ای علی !
قسم به کسی که مرا به پیامبری برانگیخته
و از میان جمیع خلقم برگزیده است ،
اگر بنده ای خدا را هزار سال بندگی کند ،
از او پذیرفته نمی شود مگر آنکه بر اساس
“""ولایت تو و ولایت امامان از فرزندان تو انجام پذیرد""”
و حقیقت آنکه
ولایت تو هم مقبول واقع نمی شود
مگر آنکه
با “""برائت از دشمنان تو و دشمنان امامان از فرزندان تو همراه و قرین گردد .""”
این مطلبی است که جبرییل به من خبر داده ،
حال ،
هر که میخواهد آن را بپذیرد و
ایمان آورد
و هر که میخواهد آن را نپذیرد و کافر گردد .
بحارالانوار 63/27
اقدامات حضرت مهدی (عج):رسوا نمودن دشمنان دین
«وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللّهِ اَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی خَرابِها اُولیِکَ ما کانَ لَهُمْ اَنْ یَدْخُلُوها اِلاّ خایِفینَ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی الاْخِرَهِ عَذابٌ عَظیمٌ»
》کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدادر مساجد او جلوگیرى کرد و سعى در ویرانى آنها نمود؟! شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد این کانون هاى عبادت شوند. بهره آنها در دنیا [فقط] رسوایى است و در آخرت، عذاب عظیم [الهى!]).
》سدی در تفسیر آیه 《َ لَهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ 》می گوید :اما رسوایی دشمنان دین در دنیا موقعی است که مهدی(عج)درقسطنطنیه قیام کند و آنها را بکشد . این خود برای آنها رسوایی است .
》چنانچه داعش امروز این کار را انجام میدهد یعنی مسجد ها را خراب میکنند و مانع ورود بندگان خدا در مسجد ها می شوند و ظهور امام باعث از بین رفتن آنها و رسوایی شان می شود.
معجم مهدویت. ….مرتضی عبدی چاری.
#امام_زمان_درقرآن
#فلسفه_رکوع
یکی از مسائلی که موجب دلشکستگی درنماز می شود توجه به اسرار حالات و ارکان نماز است…
چنانچه در مورد تفسیر اینکه در رکوع گردن در مقابل آن رب ودود خم می کنیم
اهل بیت علیهم السلام فرموده اند: زبان حال تو در این حالت این است که :
《 آمَنْتُ بِکَ وَلَو ضُرِبَت عُنقیِ؛ من به تو ایمان آوردم هر چند که گردنم زده شود!….یعنی می گویی خدایا باتو خواهم ماند!…و پای عشق تو خواهم ایستاد…ولو در این راه جان و سر دهم 》
که گفته اند:
عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب،داشتن سر عجب است
مهریه زمینی و آسمانی حضرت زهرا سلام الله علیه
مهریه زمینی
پیراهنی به بهای هفت درهم. چارقدی به بهای چهار درهم . دستمال و قطیفه ای مشکی بافت خیبر . دو عدد تشک و چهارعدد بالش و پرده ای از پشم و یک تخته بوریا و یک آسیاب دستی و لگنی از مس و مشکی از چرم و یک ظرف چوبی و کاسه ای برای دوشیدن شیر .نیز یک آفتابه و یک خمره و چند عدد کوزه .
وقتی این ها را نزد پیامبر آوردند, فرمود: خدا به اهل بیت برکت دهد.
مهریه آسمانی
به پیامبر گفتند: این مقدار مهر فاطمه روی زمین است ; مهر او در آسمان ها چه مقدار است ؟ فرمود: این سؤال ها را که دردی را از شما دوا نمی کند ، نپرسید. گفتند: نه ، برای ما اهمیت دارد؛ بفرمایید. فرمود: مهر فاطمه در آسمان ها یک پنجم زمین است . هر کس روی زمین راه برود, در حالی که به فاطمه و فرزندان او بغض و کینه داشته باشد, گناه کرده است .
از امام باقر(ع)نقل شده : مهریه زهرا(س) یک پنجم دنیا و یک سوم بهشت و چهار نهر فرات و نیل و نهروان و بلخ است , ولی روی زمین پانصد درهم قرار داده شد, تا برای دیگران اسوه و مِلاک باشد.
مداحان و شعرایی که برای حضرت زهرا شعر سروده اند، به این روایات توجه کرده اند.
اگر در روایات، آب و ثلث بهشت به عنوان مهریه حضرت بیان شده ، مهریه اصطلاحی و معروف نیست، بلکه مهریه معنوی است.
مهریه متداول را باید شوهر از مال خود به همسرش بدهد، اما آب فرات و…و بهشت ملک امام علی نبود تا به حضرت زهرا بدهد، مگر اینکه از نوع ولایت تکوینی و به عنوان خلیفه الهی آن ها را مالک بر کل زمین بدانیم، اما این نوع مالکیت نیز از نوع مالکیت معنوی است.
این روایات حاکی از حرمتی است که خدا برای بنده محبوبش حضرت زهرا قائل است . اما مهریه ظاهری حضرت زهرا خیلی کم بود . مسلمانان وظیفه دارند مهریه دختران شان را سبک بگیرند تا در امر ازدواج مشکل جوانان حل گردد.
1. سید جعفر شهیدی , زندگانی حضرت فاطمه (س) ص 59.
2. بحارالانوار،ج 43 ،ص 113.
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#حانیه
حنان : به معنای دلسوز
نه دلسوزی معمولی که همه دارند
چند نوع دلسوزی است که مختص حضرت زهرا می باشد
حضرت زهرا(س)به امیرالمومنین فرمودند:اگر من و فرزندانم گرسنه باشیم،ما غذایمان را شما میدهیم چون شما مرد خانواده هستید
گاهی اوقات زنها با آمدن فرزندان، به همسر کمتر محبت میکنند در صورتی که مرد و نان آور خانواده و شفاعت خواه همسر است
در روایت از امیرالمومنین است در وصف حضرت زهرا(س)فرمودند: فاطمه هیچ وقت من را خشمگین نکرد و در هیچ کاری از من سر پیچی نکرده است
و نیز فرمودند: من هر بار به فاطمه نگاه می کردم غم های دلم می رفت
این حرف نشان حانیه و دلسوز بودن حضرت زهرا(س) بوده است
خیلی به همسر و خیلی هم به فرزندان محبت میکرده است
چرا آنقدر محبت میکردند چون میدانستند همسر و فرزندانش شفاعت خواه امت پدر میشوند
معنای دیگر حانیه زمانی که ایشان در بستر افتاده بودند و امام بالای سر خانم گریه می کردند و خانم شروع کردند به پاک کردن اشک های حضرت علی و مالیدن آنها به بدنشان که امام علت را پرسید:فرمودند اشک مومن شفا است
خداوند اسمی دارند به نام حنان یعنی بسیار بسیار مهربان
مثلا من کسی دوست ندارم ولی آن شخص با مهربانی زیاد و ترفند محبت من را جلب می کند
خانم بسیار دلسوز است و هر کس حتی اگر به خانم پشت هم کرده باشد خانم یه مدلی در روضه به او نگاه می کند و دعوتش میکند چون مظهر حنان بود خدا در زمین است
#اسماء_حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
خصائص الفاطمیه
علامه شیخ محمد باقر کجوری مازندرانی
در بیان اسامی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها…
ﭘﺲ ﺣﻀﺮﺕ [امام جعفر صادق علیه السلام] ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺁﻳﺎ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﭼﻴﺴﺖ ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻓﺎﻃﻤﻪ؟ ﻳﻮﻧﺲ ﮔﻔﺖ، ﮔﻔﺘﻢ: ﺧﺒﺮ ﺩﻩ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻰ ﺁﻥ ﺍﻯ ﺳﻴّﺪ ﻣﻦ؛ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻓُﻄِﻤَﺖْ ﻣِﻦَ ﺍﻟﺸﱠﱠﺮ؛ ﻳﻌﻨﻰ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺪﻳﻬﺎ، ﭘﺲ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺗﺰﻭﻳﺞ ﻧﻤﻰ ﻧﻤﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ، ﻛﻔﻮﻯ ﻭ ﻧﻈﻴﺮﻯ ﻧﺒﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻗﻴﺎﻣﺖ، ﻧﻪ ﺁﺩﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
#منتهی_الآمال ، باب دوم
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
ناموس خدا به پشت درسوخته شد
تا عشق علی به شیعه آموخته شد
ناگاه به پیش چشم مبهوت حسن
ازضرب لگدسینه به در دوخته شد
دین، یگانه رام کننده نفس اماره
گروهی را رسول اکرم به جهادی فرستاد، آنها رفتند و مردانه و دلیرانه وظیفه مقدس سربازی خود را انجام دادند و برگشتند، وقتی که برگشتند رسول خدا از آنها استقبال کرد و به آنها خوش آمد گفت، ولی در ضمن خوش آمد جمله ای گنجانید که آنها را وادار کرد از آن حضرت توضیح بخواهند، خوش آمد را اینطور فرمود: “مرحبا به گروهی که از مبارزه کوچک و صحنه کوچک برگشته اند و هنوز مبارزه بزرگ و صحنه بزرگ را در پیش دارند".
جمعیت چنان گمان بردند که در نقطه دیگری می بایست با سپاه دیگری نبرد کنند و شمشیر و نیزه به کار برند، سؤال کردند آن مبارزه بزرگ تر و صحنه خونین تر چیست و در کجاست؟ فرمود: آن صحنه صحنه مبارزه با نفس اماره است.
#حکمتهاواندرزها ، شهید مطهری (ره)
آیه مدیریتی در قرآن
«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (احزاب/56)
همانا خداوند و فرشتگان او بر پیامبر درود میفرستند؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! شما (نیز) بر او درود فرستید و به او سلام کنید سلامى همراه با تسلیم.
این آیه را ساده نگیرید. در این آیه اصول مدیریت است.
این آیه میگوید اگر مدیر هستید و خواستید دستوری صادر کنید، و مردم خواستند دستور شما را عمل کنند، توجه به چند چیز داشته باشید.
1_اول اینکه دستورش شفاف و قاطع باشد. اینجا خدا دستور میخواهد بدهد. دستور چیست؟ ای مردم بر پیغمبر صلوات بفرستید. برای صدور این دستور اصولی را مراعات کرده است.
یکی اینکه میگوید: «إِنَّ اللَّهَ» این «إِنَّ» یعنی حتماَ! یعنی دستورتان قاطع باشد، مِن و مِن نکنید.
دستورالعمل باید شفاف و قاطع باشد. رئیس جمهور است؟ استاندار، وکیل، سفیر، وزیر، هر چه هست، دستور باید شفاف باشد.
2_دوم: اگر میخواهید مردم به دستورتان عمل کنند، خودتان به دستور خودتان عمل کنید.
خدا وقتی میخواهد بگوید صلوات بفرست، میگوید من خودم هم صلوات میفرستم. یعنی من که خدا هستم صلوات میفرستم، تو نمیخواهی صلوات بفرستی؟
3_سوم: اگر میخواهید مردم به دستور شما عمل کنند، به مردم بگویید، از شما بهترها این کار را میکنند.
از شما بهترها صلوات میفرستند. ملائکه که از شما بهتر هستند. معصوم هستند. ملائکه معصوم صلوات میفرستند،
تو انسان گنهکار نمیخواهی یک صلوات بفرستی؟ «إِنَّ اللَّهَ» خدا صلوات میفرستد. «وَ مَلائِکَتَهُ» ملائکه صلوات میفرستند.
4_چهارم: خدا میگوید که اگر میخواهید مردم به دستور شما عمل کنند، شما بیش از دیگران عمل کنید.
یعنی مثلاً اگر جایی زلزله شده است، میخواهی مردم یکی هزار تومان بدهند، تو باید یک میلیون بدهی تا مردم هزار تومان بدهند.
«إِنَّ اللَّهَ یُصَلُّونَ»، «یُصَلُّونَ» در ادبیات عرب، فعل مضارع است و برای استمرار است. خدا و فرشتهها دائماً صلوات میفرستند. تو لااقل برای یک ثانیه یک صلوات بفرست.
«إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ»، «یُصَلُّونَ» فعل مضارع است. یعنی خدا و فرشتهها همیشه درود میفرستند. بعد میگوید لااقل تو برای چند ثانیهای یک صلوات بفرست.
5_بعد میگوید اگر میخواهید مردم گوش به حرفتان بدهند، اسم مردم را باکلاس ببر. نگو: فاطی! بگو فاطمه خانم. حسن! حسن جان. نگو «یا أَیُّهَا النَّاسُ صَلُّوا» بگو «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا»! «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» کلاسش بالاتر است. نگفته است «یا أَیُّهَا النَّاسُ صَلُّوا» میگوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا»
6_دستوری را که به شما دادند از روی عشق انجام بدهید، نه از روی بخشنامه و… اداریاش نکنید. عاشقانه و آگاهانه باشد، نه زورکانه! «صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً»، «تَسْلیماً» یعنی یک تسلیم جانانه، عاشقانه، نه زورکی و در رودربایستی.
#قابل_توجه_مسولین
#حکایتی در رابطه با مذاکره . . .
براى امیر المومنین علیه السلام نامه اى از معاویه رسید
حضرت مهر نامه را شکست و قرائت کرد : ” از طرف امیر المومنین و خلیفة المسلمین ، معاویه بن ابى سفیان براى على :
اى على !
در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنین : عایشه و اصحاب رسول خدا : طلحه و زبیر کردى اکنون مهیاى جنگ باش “
حضرت جواب نامه را اینگونه نوشت : از طرف عبدالله تو به ریاست مى نازى و من به بندگى خداوند من آماده جنگ هستم به همان نشان که ” انا قاتل جدک و عمک و خالک : من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دایى تو هستم “
سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش که در محضرش بودند ، پرسید : کیست که این نامه را به شام ببرد ؟
کسى جواب نداد
دوباره حضرت سوالش را تکرار فرمود و این بار طرماح از میان جمعیت برخاست و عرض کرد : على جان ! من حاضرم حضرت ضمن اینکه او را از متن تند نامه آگاه کرد ، فرمود :
طرماح !
به شام که رفتى مواظب آبروى على باش طرماح گفت : سمعاً و طاعةً آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حرکت کرد
معاویه در باغ قصرش بود که عمرو عاص خبر رسیدن یکى از شاگردان على را به او رساند
معاویه فورا دستور داد که بساطى رنگین پهن کنند تا شکوه آن طرماح را تحت تاثیر قرار بدهد و او را به لکنت بیندازد دستور انجام شد
طرماح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگین و بساط مفصل را دید ، بى اعتناء با همان کفشهاى خاک آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت ، خود را به معاویه رساند و همانطور که او بر مسندش لمیده بود ، طرماح نیز لم داد و پاهایش را دراز کرد
اطرافیان معاویه به طرماح اعتراض کردند که ” پاهایت را جمع کن ” اما او گفت : تا آن مردک ( معاویه ) پاهایش را جمع نکند ، من هم پاهایم را جمع نخواهم کرد
عمرو عاص به معاویه در گوشى گفت : این مردى بیابانیست و کافیست که تو سر کیسه ات را کمى شل کنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض کند
معاویه ضمن اینکه دستور داد تا سى هزار درهم پیش طرماح بگذارند ، از او پرسید : از نزد که به خدمت که آمده اى ؟
طرماح گفت : از طرف خلیفه برحق ، اسدالله ، عین الله ، اذن الله ، وجه الله ، امیر المومنین على بن ابیطالب نامه اى دارم براى امیر زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن ، معاویة بن ابى سفیان
معاویه ناراحت از اینکه سى هزار درهم نیز نتوانسته است که این شاگرد على علیه السلام را ساکت کند ، گفت : نامه را بده ببینم
، طرماح گفت : روى پاهایت مى ایستى ، دو دستت را دراز میکنى تا من نامه على علیه السلام را ببوسم و به تو بدهم
معاویه گفت : نامه را به عمرو عاص بده
طرماح گفت : امیرى که ظالم است ، وزیرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نمیدهم
معاویه گفت : نامه را به یزید بده
طرماح گفت : ما دل خوشى از شیطان نداریم چه رسد به بچه اش
معاویه پرسید : پس چه کنیم ؟
طرماح گفت : همانکه گفتم
بالاخره معاویه نامه را گرفت و خواند بعد هم با ناراحتى تمام کاتبانش را احضار کرد تا جواب نامه را اینگونه بنویسد ” على ! عده لشکریان من به عدد ستارگان آسمان است مهیاى نبرد باش “
طرماح برخاست و گفت : من خودم جواب نامه ات را مى دهم:
على علیه السلام خود به تنهایى خورشیدیست که ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت سپس خواست برود که
معاویه گفت ” طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو “
اما طرماح بى اعتناء به حرف معاویه و بدون خداحافظى راه کوفه را در پیش گرفت
معاویه رو به عمرو عاص کرد و گفت : حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا یکى از شما به اندازه یکساعتى که این مرد از على طرفدارى کرد ، از من طرفدارى کند
عمرو عاص گفت : بخدا اگر على به شام بیاید ، من که عمرو عاصم نمازم را پشت سر او میخوانم اما غذایم را سر سفره تو میخورم
( الأختصاص ص ١٣٨)
مذاکره کننده یعنی این. . .
قالَتْ علیها السلام :إلهی وَ سَیِّدی ، اءسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ، وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فی مُفارِقَتی اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاةِ شیعَتی ، وَشیعَةِ ذُرّیتَی .(کوکب الدّریّ:ج 1، ص 254.)
حضرت فاطمه زهرا (س):خداوندا، به حقّ اولیاء و مقرّبانی که آنها را برگزیده ای، و به گریه فرزندانم پس از مرگ و جدائی من با ایشان، از تو می خواهم گناه خطاکار شیعیان وپیروان ما را ببخشی.
حدیث: قالَتْ علیها السلام :وَ هُوَ الا مامُ الرَبّانی ، وَ الْهَیْکَلُ النُّورانی ، قُطْبُ الا قْطابِ، وَسُلالَةُ الاْ طْیابِ، النّاطِقُ بِالصَّوابِ، نُقْطَةُ دائِرَةِ الا مامَةِ.(ریاحین الشّریعة :ج 1، ص 93.)
در تعریف امام علیّ علیه السلام فرمود :او پیشوائی الهی و ربّانی است، تجسّم نور و روشنائی است ، مرکز توجّه تمامی موجودات و عارفان است، فرزندی پاک از خانواده پاکان می باشد، گوینده ای حقّگو و هدایتگر است ، او مرکز و محور امامت و رهبریّت است.
قالَتْ علیها السلام :إنّی قَدِ اسْتَقْبَحْتُ ما یُصْنَعُ بِالنِّساءِ، إنّهُ یُطْرَحُ عَلیَ الْمَرْئَةِ الثَّوبَ فَیَصِفُها لِمَنْ رَاءی ، فَلا تَحْمِلینی عَلی سَریرٍ ظاهِرٍ، اُسْتُرینی، سَتَرَکِ اللّهُ مِنَ النّارِ. (تهذیب الا حکام :ج 1، ص 429، کشف الغمّه :ج 2، ص 67، بحار:ج 43، ص 189،ح 19)
حضرت فاطمه زهرا (س) در آخرین روزهای عمر پر برکتش ضمن وصیّتی به اسماء فرمود:من بسیار زشت و زننده می دانم که جنازه زنان را پس از مرگ با انداختن پارچه ای روی بدنش تشییع می کنند. و افرادی اندام و حجم بدن او را مشاهده کرده و برای دیگران تعریف می نمایند. مرا بر تخت که اطرافش پوشیده نیست و مانع مشاهده دیگران نباشد قرار مده بلکه مرا با پوشش کامل تشییع کن ، خداوند تو را از آتش جهنّم مستور و محفوظ نماید.
قالَتْ علیها السلام :مَنْ اصْعَدَ إ لیَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ، اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.(بحار:ج 67، ص 249، ح 25)
حضرت فاطمه زهرا (س):هر کس عبادات و کارهای خود را خالصانه برای خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را برای او تقدیر می نماید.
#حدیث_عـشــق
شیطان از چهار طرف حملهور میشود:
1. مشغول کردن به دنیا؛ 2. دلنگران کردن نسبت به وضعیت آینده؛ 3. شبههافکنی نسبت به اعتقادات؛ 4. تحریک شهوات
«#شیطان میگوید: از چهار جانب به انسانها حمله میکنم: «ثُمَّ لَآتِینَّهُمْ مِنْ بَینِ أَیدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ».
در روایت آمده است که
«مِنْ بَینِ أَیدیهِمْ» یعنی آنها را از آینده و آخرت، غافل میکنم و به دنیا مشغولشان میکنم. دستگاه شیطان برای اینکه ما در راه بندگی خدا حرکت نکنیم، اول کاری که میکند، ما را از توجه به عوالم غیب، منعطف و مشغول به دنیا میکند و افق دیدمان را محدود میکند. وقتی افق دید محدود شد، آدم برای محدودیتها کار میکند. اینهایی که برنامههای درازمدت مینویسند، برای این است که اگر آدم افق درازمدت نداشته باشد، کارهایش همیشه محدود به کوتاهمدت میشود. حالا اگر همه افقی که انسان میبیند، بیست سال و پنجاه سال و شصت سال و هفتاد سال دنیا شد و نتوانست عوالم غیب و آن عوالم نامتناهی را ببیند، همه تلاشهایش معطوف به دنیا میشود. اول کار شیطان، این است.
«وَ مِنْ خَلْفِهِمْ» یعنی آنها را نگرانِ پشتِ سرشان خواهم کرد که شما برای آینده خودتان، برای دوران پیریتان، برای نسلهای بعدتان، برای فرزندانتان باید یک کاری بکنید… از این انسانهای مهاجر الی الله، یک انسانهایی میسازد که همه نگاهشان به پشتِ سرشان است به جای اینکه به پیشِ رویشان نگاه کنند.
«وَ عَنْ أَیمانِهِمْ» یعنی نسبت به این اعتقادات و مکتبی که انبیاء می آورد، شبهات ایجاد میکند… شیطان نسبت به آنچه انبیاء میآورند، شروع به ایجاد شبهه کردن می کند.
«وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ» یعنی شهوات را تحریک می کند. شیطان از طریق شبهه و شهوت و ایجاد غفلت از آخرت و توجه به دنیا، انسانها را از راه خدا و بندگی خدای متعال باز میدارد. این، کار اصلی شیطان است که در مقابله با دستگاه انبیاء، در چند مرحله اساسی انجام می دهد.».
آیت الله سید محمدمهدی میرباقری، محرم95
از دیگر طرق غیبت…
_ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻕ ﻏﻴﺒﺖ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﺎﻫﻰ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻏﻴﺒﺖ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻛﻨﺪ، ﺍﺯ ﻣﺪﺣﻰ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﺜﻠﺎ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: ﻓﻠﺎﻧﻰ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﺎﺕ ﺧﻮﺑﻰ ﺩﺍﺭد! ﺩﺭ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﻛﻮﺗﺎﻫﻰ ﻧﻤﻰ ﻛﻨﺪ، ﻭﻟﻰ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻛﻢ ﺻﺒﺮﻯ، ﻛﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺎﻫﺎ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﺒﺘﻠﺎ ﻫﺴﺘﻴﻢ، ﺳﺴﺘﻰ ﺩﺭ ﻋﺒﺎﺩﺍﺕ ﺑﺮﺍﻯ ﺍﻭ ﭘﻴﺪﺍ ﺷﺪﻩ. ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺬﻣﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻭ ﻣﻘﺼﻮﺩﺵ ﻣﺬﻣﺖ ﺍﺯ ﺍﻭﺳﺖ! ﻭ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺪﺡ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﺗﺸﺒﻴﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻫﻞ ﺻﻠﺎﺡ ﺩﺭ ﻣﺬﻣﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ.
_ ﺍﻳﻦ ﺷﺨﺺ ﺟﻤﻊ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻴﻦ ﺳﻪ ﻓﺎﺣﺸﻪ ﻏﻴﺒﺖ ﻭ ﺭﻳﺎ ﻭ ﺗﺰﻛﻴﻪ ﻧﻔﺲ. ﻭ ﮔﻤﺎﻥ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺻﺎﻟﺤﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻏﻴﺒﺖ ﺗﻌﻔﻒ ﻣﻰکند! ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﺎﺯﻯ ﻣﻰﻛﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﻫﻞ ﺟﻬﻞ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻰ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺗﻰ ﻛﻪ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﺑﻪ ﻋﻠﻢ ﻭ ﻋﻤﻞ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻧﻜﻪ ﻃﺮﻳﻘﻪ ﺭﺍ ﻣﺤﻜﻢ ﻛﻨﻨﺪ. ﭘﺲ، ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺗﻌﻘﻴﺐ ﻛﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻜﺎﻳﺪ ﺧﻮﺩ ﺣﺒﻂ ﻛﻨﺪ ﻋﻤﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺨﻨﺪﺩ.
#چهل_حدیث ، امام خمینی (ره)
بسمه تعالی
هر روز یک #حدیث
امام صادق (ع) فرمودند:
{سَألَتْ اُمُّ سَلَمَةَ رسولَ اللّه (ص) عن فَضلِ النساءِ فی خِدمَةِ أزواجِهِنَّ، فقال: أیُّما امرَأةٍ رَفَعَتْ مِن بَیتِ زَوجِها شیئا مِن مَوضِعٍ إلى مَوضِعٍ تُرِیدُ بهِ صَلاحا إلاَّ نَظَرَ اللّهُ إلَیها، و مَن نَظَرَ اللّهُ إلَیهِ لَم یُعَذِّبْهُ.}
«امّ سلمه از رسول خدا (ص) درباره فضیلت خدمت کردن زنان به شوهرانشان پرسید، آن حضرت فرمود: هر زنی که در خانه شوهر خود به قصد مرتب کردن آن، چیزی را جابه جا کند خداوند به او نظر افکند و هر که خداوند به او نظر کند عذابش ندهد.»
میزان الحکمه: جلد 5، صفحه 100- بحار الانوار: 103/251/49
#حدیث_عـشــق
#داستانک/
جایى که غیر از من و تو کسى نباشد
آهنگرى آهن تفتیده و داغ را با دست از کوره بیرون مى آورد و دستش نمى سوخت ، علت را به اصرار از او پرسیدند، گفت : در همسایگى من زنى خوش صورت و زیبا بود که شوهرى فقیر و پریشان و بى نام و نشان داشت . دلم به طرف او میل پیدا کرد و گرفتار او شدم ، اما نمى دانستم چگونه عشق و علاقه ام را به او ابراز کنم
تا آن که سالى قحطى شد و اهل بلد همه گرفتار شدند و چیزى براى خوردن نداشتند ولى وضع من خوب بود، آن زن روزى نزد من آمد و گفت : اى مرد! بر من و بچه هایم رحم کن که خدا رحم کنندگان را دوست مى دارد.
گفتم : ممکن نیست مگر آن که کامى از تو حاصل کنم
زن گفت : حاضرم ولى بشرط آنکه مرا جایى ببرى که غیر از من و تو احدى در آنجا نباشد و از این کار باخبر نشود، من قبول کردم و او را بجاى خلوتى بردم ، دیدم زن مثل بید در معرض باد بهار مى لرزد، پرسیدم : چرا مى لرزى ؟
گفت : چون تو بشرطى که با من کردى وفا ننمودى و اینجا غیر از من و تو پنج نفر دیگر حاضرند؛ دو ملک موکل بر من و دو ملک موکل بر تو و خداى شاهد و آگاه بر همه چیز، ناگهان بخود آمدم و متنبه شدم ، از خدا ترسیدم و آتش شهوتم را خاموش نمودم و از مال و ثروت خود او را بى نیاز کردم از آن موقع آتش در دست من اثر نمى کند
ریاحین الشریعه ، ج 2، ص 130
برکت در زمان ظهور امام زمان ( عج )
امام #حسین علیه السلام فرمودند:
در بیان آنچه هنگام ظهور #امام_زمان ( عج ) رخ مى دهد : برکت از آسمان به سوى زمین فرو مى ریزد، تا آنجا که درخت از میوه فراوانى که خداوند در آن می افزاید، مى شکند. (مردم) میوه زمستان را در تابستان و میوه تابستان را در زمستان مى خورند و این معناى سخن خداوند است که:
(و اگر مردمِ آبادى ها ایمان مى آوردند و تقوا پیشه مى کردند، برکتهایى از آسمان و زمین به روى آنان مى گشودیم، لیکن تکذیب کردند)
الخرائج و الجرائح ج2 ،ص849
الّلهُـــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج
#داستانک #آموزنده
ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﺎﺭ میکرد، ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ تنهایی ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ شد ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ.
ﺁﺧﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺶ ﺩﺭﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺪ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 5 ﺳﺎﻋﺖ، ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ نگهبان ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ، پس از بهبود حالش، ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻄﻮﺭﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮ ﺯد.
ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻣﻦ 35 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ که ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ،
ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻭﺩ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ورود با ﻣن ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽ ﻣﯽ کنی ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ من خداحافظی ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽﺷﻮﯼ. ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎ ﺑﺎ من ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﯿﺴتم
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ روزهای ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ، ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ سری ﺑﺰﻧﻢ.
ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮسی ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ چون ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻡ ."ﻣﺘﻮﺍضعانه تر و دوستانه تر وجود هم را لمس کنیم، بی تفاوت بودن خصلت زیبایی نیست.
#تواضع
ده خصلت در نماز
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهواله فرمود:
نماز ستون دین است و در آن ده خصلت است:
1_ زینت صورت و آبروی نمازگزار است؛
2_ نور و روشنی دل است؛
3_ باعث و سبب راحتی بدن است؛
4_ سبب نزول رحمت است؛
5_ چراغ آسمان است. جایی که نماز خوانده می شود برای آسمان ها مانند ستاره ای می درخشد.
6_سبب سنگینی عمل در ترازوی اعمال است؛
7_ سبب خشنودی پروردگار است؛
8_ بهای بهشت است؛
9_ اُنس در قبر است؛
10_ حجاب و پرده ای از آتش جهنم است.
و کسی که نماز را به پا داشت دین را بپا داشت. و کسی که نماز را ترک کند دین را نابود کرد.
منبع
مواعظ العددیّه،ص 224
#نماز
بسم الله الرحمن الرحیم
شما را به پنج چیز سفارش مى کنم
وَ قَالَ علی علیه السلام
أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا
لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ
وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ
وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ
أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْ ءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ
وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَیْرَ فِى جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ وَ لَا فِى إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ
امام علی علیه السلام ، فرمود :
شما را به پنج چیز سفارش مى کنم که اگر براى آن ها شتران را پر شتاب برانید و رنج سفر را تحمل کنید سزاوار است :
کسى از شما جز به پروردگار خود امیدوار نباشد،
و جز از گناه خود نترسد،
و اگر از یکى سؤال کردند و نمى داند ، شرم نکند و بگوید نمى دانم ،
و کسى در آموختن آنچه نمى داند شرم نکند
و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ، ایمان را چون سر است بر بدن و ایمان بدون شکیبایى چونان بدن بى سر ، ارزشى ندارد.
نهج البلاغه حکت 82
__________________________
#حکمت_های_نهج_البلاغه
___________________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم
*امیرالمومنین حضرت علی (ع) :
چهار چیز برای چهار مقصد دیگر آفریده شده اند :
1_مال برای خرج کردن در احتیاجات زندگی نه برای نگهداری
2_علم برای عمل کردن به آن نه جدال و کشمکش و بحث
3_انسان برای بندگی و اطاعت از خدا نه خوشگذرانی و معصیت
4_دنیا برای جمع آوری توشه آخرت نه غفلت از آخرت و آباد ساختن دنیا
منبع : نصایح صفحه 179
#حدیث_روز
عالمی که شبیه جاهل است؟!
وَ قَالَ (ع) لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ [مَسْأَلَةٍ] سَلْ تَفَقُّهاً وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ الْجَاهِلَ الْمُتَعَلِّمَ شَبِیهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ الْعَالِمَ الْمُتَعَسِّفَ [الْمُتَعَنِّتَ] شَبِیهٌ بِالْجَاهِلِ الْمُتَعَنِّتِ.
امامعلی علیهالسلام به کسى که از آن حضرت، مسأله پیچیدهاى را پرسید،
فرمود:
همواره براى کسب آگاهى پرسش کن،
نه براى ایجاد زحمت؛
زیرا جاهلى که در طریق فراگیرى علم گام
برمى دارد شبیه به عالم است
و عالمى که همواره اصرار بر مسائل پرپیچ وخم دارد، شبیه جاهلى است
که خود را به زحمت مىافکند.
نهجالبلاغة (للصبحی صالح)، ص:531.
#حدیث
تشرف خدمت امام زمان(عج)
شخص عطّاری از اهل بصره میگوید:روزی در مغازه عطّاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر و کافور به دکّان من وارد شدند.
وقتی به طرز صحبت کردن و چهرههایشان دقّت کردم، متوجّه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان پرسیدم،
ولی جوابی ندادند.
من اصرار میکردم، ولی جوابی نمیدادند.
به هر حال من التماس نمودم، تا آنکه آنها را به رسول(صلی الله علیه و آله) و آل اطهار آن حضرت قسم دادم.
مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند:
ما از ملازمان درگاه حضرت حجّت(عج) هستیم.
یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است، لذا حضرت ما را مأمور فرمودهاند که سدر و کافورش را از تو بخریم.
همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را رها نکردم و تضرّع و اصرار زیادی نمودم که مرا هم با خود ببرید
گفتند:این کار بسته به اجازه آن بزرگوار است و چون اجازه نفرمودهاند، جرئت این جسارت را نداریم.
گفتم:مرا به محضر حضرتش برسانید، بعد همان جا، طلب رخصت کنید. اگر اجازه فرمودند، شرفیاب میشوم وگرنه از همان جا برمیگردم.
و در این صورت، همین که درخواست مرا اجابت کردهاید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد
بالاخره وقتی تضرّع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من ترحّم نموده و منّت گذاشتند و قبول کردند.
من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکّان را بستم و با ایشان به راه افتادم، تا آنکه به ساحل دریا رسیدیم.
آنها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند، بر روی آب راه افتادند، ولی من ایستادم.
متوجّه من شدند و گفتند:
نترس، خدا را به حقّ حضرت حجّت(عج) قسم بده که تو را حفظ کند.
بسم اللّه بگو و روانه شو.
این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حقّ حضرت حجّت ـ ارواحنا فداه ـ قسم دادم
و بر روی آب مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم.
ناگاه ابرها به هم پیوستند و باران شروع به باریدن کرد.
اتّفاقاً من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم.
وقتی باران را دیدم، به یاد صابونها افتادم و خاطرم پریشان شد.
به محض این خطور ذهنی، پاهایم در آب فرو رفت، لذا مجبور به شنا کردن شدم تا خود را از غرق شدن، حفظ کنم، ولی با همه این احوال از همراهان دور میماندم.
آنها وقتی متوجّه من شدند و مرا به آن حالت دیدند، برگشتند و دست مرا گرفتند و از آب بیرون کشیدند و گفتند:
ادامه در کامنت……
از آن خطور ذهنی که به فکرت رسید، توبه کن و مجدّداً خدای تعالی را به حضرت حجّت(عج) قسم بده.
من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حقّ حضرت حجّت(عج) قسم دادم و بر روی آب راهی شدم.
بالاخره به ساحل دریا رسیدیم و از آنجا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم.
مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم میخورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود.
همراهان گفتند:
تمام مقصود، در این خیمه است.
و با آنها تا نزدیک چادر رفتم و همان جا توقّف کردیم.
یک نفر از ایشان برای اجازه گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت صحبت کرد.
به طوری که سخن مولایم را شنیدم، ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمیدیدم.
حضرت فرمودند:
«او را به جای خود برگردانید؛ زیرا او مردی است صابونی».
این جمله حضرت، اشاره به خطور ذهنی من در مورد صابون بود،یعنی هنوز دل را از وابستگیهای دنیوی خالی نکرده است تا محبّت محبوب واقعی را در آن جای دهد
و شایستگی همنشینی با دوستان خدا را ندارد…
العبقری الحسان جلد 2 ص 134
*سید بطحاء؛ حضرت عبدالمطلب علیه السلام
نام اصلی عبدالمطلب، «عامر» بود و مادرش این نام را بر وی نهاد، ولی چون هنگام تولد، موی سفیدی بر سر داشت؛ وی را «شَیبة» (به معنای سفید موی) می گفتند. عبدالمطلب از کودکی ویژگی های نیکو و پسندیده ای داشت و به «شیبة الْحَمْد» (سفید موی ستوده شده) نیز لقب یافته بود.
وی عهده دار ریاست قبیله قریش و شهر مکه بود و او را به نام «سید بطحاء» می شناختند. از دیگر لقب های وی می توان به ساقی حاجیان، پناه مردم در قحطی و خشکسالی و احیاکننده زمزم اشاره کرد. عبدالمطلب در بین مردم به «فیاض» (بخشنده) نیز شهرت داشت.
ربِ شتران و ربِ کعبه
مأمور ابرهه، سردار حبشی که به قصد حمله به کعبه به طرف مکه لشکرکشی کرده بود، پیشاپیش وارد شهر شد و با بزرگ مکه، عبدالمطلب دیدار کرد.
عبدالمطلب گفت: «ما هرگز در مقام جنگ نیستیم، کعبه از آنِ خداست و آن را ابراهیم خلیل بنا نهاده است. خدا هرچه صلاح بداند، انجام خواهد داد».
مأمور، از منطق مسالمت آمیز عبدالمطلب خوشش آمد و او را به اردوگاه ابرهه دعوت کرد. ابرهه در نخستین دیدار عبدالمطلب، چنان از عظمت و متانت وی شگفت زده شد که از تخت فرود آمد و او را کنار خود نشاند. سپس با کمال ادب پرسید: چرا به اینجا آمده اید؟
عبدالمطلب گفت: سپاهیان تو، شتران تهامه و دویست شتر مرا دزدیده اند. می خواهم آن ها را برگردانند.
ابرهه گفت: سیمای نورانی تو، یک دنیا در نظرم بزرگ جلوه کرد، ولی درخواست کوچک تو خلاف آن را ثابت نمود.
عبدالمطلب با قلبی مطمئن گفت:
«من صاحب شترم و خانه (کعبه) نیز صاحبی دارد».
عبدالمطلب پس از گرفتن شتران، آن ها را نذر کعبه کرد و مردم را از تصمیم ابرهه آگاه ساخت و خود حلقه در کعبه را گرفت و با خدای خود مناجات کرد. خداوند هم به وسیله پرندگان، سپاه بزرگ ابرهه را از بین برد.
*نام نیک
عبدالمطلب در میان اهل مکه، از چنان احترامی برخوردار بود که حتی پس از وفات او نیز، فرزندانش بر وابستگی خود به او افتخار می کردند.
هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را متهم به دروغگویی می کردند، می فرمود:
«من فرزند عبدالمطلب هستم و دروغگو نیستم».
حمزه، عموی پیامبر، در جنگ بدر در مقابل عَتَبه، یکی از امتیازات خود را فرزندی عبدالمطلب مطرح می کند و بر آن می بالد.
امیرمؤمنان نیز در جنگ های مختلف همچون بدر، احزاب، خیبر و صفین، یکی از ویژگی های خود را، وابستگی به عبدالمطلب بیان می کرد.
معاویه در ضمن نامه ای، امیرمؤمنان را به مبارزه دعوت کرده و نوشته بود:
«نزد من، برای تو و یارانت چیزی جز شمشیر نیست».
امیرالمومنین علیه السلام در جواب آن نوشتند:
«کی به یاد داری که فرزندان عبدالمطلب به دشمن پشت کنند».
به مناسبت سالروز رحلت حضرت #عبدالمطلب علیه السلام
وظیفه ما در دوران غیبت چیست ؟
گویا ائمه ما(ع) این مطلب را با ما اتمام حجت کرده اند، و لذا فرموده اند :
برای فرج، بسیار دعا کنید (1)
البته نه لقلقه زبان !
و نیز فرموده اند: ” به راه و رسم نخستین عمل کنید “(2)
یعنی در وقایع و رویدادهای تازه آنگونه که در گذشته عمل می کردید، عمل کنید.
ائمه(ع) به ما یاد دادند که به یقینیات عمل کنیم، و هر کجا یقین نداشتیم توقف و احتیاط نمائیم.(3)
1.بحارالانوار،ج52،ص92/الغیبه طوسی،ص290.
2. متن روایت به این صورت است: ” تَمَسَّکوا بالأمر الاول الذی أنتم علیه، حتی یُبَیَّنَ لُکُم “
(به همان دستور نخست که بر آن هستید عمل کنید، تا این که مطلب برای شما روشن گردد)بحارالانوار،ج52،ص133.
3. 600 نکته:23/1.
#در_محضر_آیت_الله_بهجت
زینتِ صاحب الزمان باشیم
باید طوری زندگی کنیم و با مردم به نحوی معاشرت نمائیم که مایه زینت و سرفرازی امام باشیم، نه این که موجب رنجش و شرمندگی آن حضرت باشیم.
امام صادق علیه السلام فرمودند:
اى گروه شیعه! براى ما زینت باشید نه ننگ و عار، با مردم خوش گفتار بوده و از سخنان بیهوده و زشت برحذر باشید.
” کتاب مکیال المکارم ”
#حدیث
شفاعت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
محمد بن مسلم ثقفی می گوید از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که می فرمود حضرت زهرا (سلام الله علیها) بر دروازه جهنم توقف خواهد داشت.
چون روز قیامت شود، بر پیشانی و بین دو چشم هر کسی نوشته می شود که مؤمن و یا کافر است.
به دوستدار و محبی که گناهانش بسیار است، دستور داده می شود که به سوی آتش برود.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) در بین چشمان او کلمه محب را می خواند و می گوید ای خدای من، تو مرا فاطمه نامیدی و به وسیله من کسانی را که دوستدار من و یا ذریه و فرزندان من هستند از آتش نجات دادی.
وعده تو حق است و تو از وعده خود تخلف نمی کنی.
خداوند متعال می فرماید راست می گویی ای فاطمه، من تو را فاطمه نامیدم و به وسیله تو دوستداران و کسانی را که تو را به ولایت پذیرفته، ذریه تو را دوست داشته و ولایتشان را پذیرفته اند از آتش نجات می دهم.
وعده من حق است و من از وعده ام تخلف نمی کنم.
منبع: بحارالانوار، جلد 43، صفحه 14
#حدیث
رابطه نفس و خوراک
حبیبم ! حسنا! خردمند پرهیزگار از مرگ هراس ندارد مرگ او را زیان نرساند، بلکه سود دهد، گویم که نمرد زنده تر شد.
حکیمان گفته اند که : اگر نفس را مشغول ندارى ، او تو را به خود مشغول مى کند.
و گفتند: روح از پر خوردن جسم مى شود و جسم از کم خوردن روح مى گردد
منبع: #لقاء_الله ، ص 44 #علامه_حسنزاده
شکرگزارى
امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
و لو کَانَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى عِبَادَةٌ تَعَبَّدَ بِهَا عِبَادُهُ الْمُخْلَصُونَ أَفْضَلَ مِنَ الشُّکْرِ عَلَى کُلٍّ لَأَطْلَقَ لَفْظَةً فِیهِمْ مِنْ جَمِیعِ الْخَلْقِ بِهَا فَلَمَّا لَمْ یَکُنْ أَفْضَلُ مِنْهَا خَصَّهَا مِنْ بَیْنِ الْعِبَادَاتِ وَ خَصَّ أَرْبَابَهَا فَقَال “وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُور"*.
اگر نزد خداوند عبادتى بهتر از شکرگزارى در همه حال بود که بندگان مخلصش با آن عبادتش کنند، هر آینه آن کلمه را درباره همه خلقش به کار مى برد ، اما چون عبادتى بهتر از آن نبود از میان عبادات آن را خاص قرار داد و صاحبان آن را ویژه گردانید و فرمود : «واندکى از بندگان من سپاسگزارند» .
سوره سبا، آیه 13
“مصباح الشریعه ص 24 و ص 25
#حدیث
روزى حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها بر پدرش ، رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله وارد شد.
وقتى رسول خدا چشمش بر چهره فاطمه افتاد، او را گریان و غمگین دید، به همین جهت علّت را جویا شد؟
حضرت زهراء سلام اللّه علیها در پاسخ پدر اظهار داشت : اى رسول خدا! روز گذشته بین من و همسرم ، علىّ بن ابى طالب علیه السلام جریانى اتّفاق افتاد که با یکدیگر ضمن صحبت ، شوخى و مزاح مى کردیم و من جمله اى را به عنوان شوخى به شوهرم گفتم ، که موجب ناراحتى او شد.
و چون احساس کردم که همسرم ناراحت است ، از سخن خویش غمگین و پشیمان گشتم و از او خواهش کردم تا از من راضى و خوشحال گردد.
و او نیز عذر مرا پذیرفت و شادمان شد و با خنده روئى با من مواجه گشت و احساس کردم که از من راضى مى باشد؛ ولى اکنون از خداى خود وحشت دارم که مبادا از من خشمگین و ناراضى باشد.
رسول خدا صلّلى اللّه علیه و آله با شنیدن چنین مطالبى اظهار نمود: اى دخترم ! همانا رضایت و خوشنودى شوهر همانند رضایت و خوشنودى خداوند متعال خواهد بود و غضب و ناراحتى شوهر سبب نارضایتى و ناراحتى خدا مى گردد.
و سپس افزود: هر زنى که خداوند را همچون حضرت مریم عبادت و ستایش کند؛ ولیکن شوهرش از او ناراضى باشد، عبادات و اعمال او مقبول درگاه خدا قرار نمى گیرد.
اى دخترم ! بدان که بهترین اعمال ، فرمان بُردارى و تبعیّت از شوهر است ، البتّه در مواردى که خلاف اسلام و قرآن نباشد بعد از آن ، بهترین کارها براى زن ریسندگى است ، یعنى کارهاى سبک و فردى ، به دور از نامحرمان را انجام دهد.
اى دخترم ! هر زنى که زحمات و مشقّات خانه دارى را تحمّل کند و خانه دارى نماید و براى رفاه و آسایش اعضاء خانواده اش تلاش نماید، همانا او اهل بهشت خواهد بود.
منبع
إحقاق الحقّ: ج 19، ص 112 و 113،
#فاطمیه #حضرت_زهرا
موعظه شیطان…
*پس از آنکه حضرت نوح ع قوم گنهکار خود را نفرین کرد و طوفان همه آنها را از بین برد،
*ابلیس نزد او آمد و گفت؛ تو بر گردن من حقی داری که میخواهم آن را ادا کنم!
نوح گفت؛ چه حقی؟! خیلی بر من سخت و ناگوار است که من بر تو حقی داشته باشم!
*ابلیس گفت؛ همان که تو بر قومت نفرین کردی و همه آنها به هلاکت رسیدند و دیگر کسی نمانده که من او را گمراه سازم! بنابراین تا مدتی راحت هستم تا نسل دیگری بیاید!
*نوح فرمود؛ حالا میخواهی چه جبرانی کنی؟!
ابلیس گفت؛
*در سه جا مراقب حیله من باش!
1_هنگامی که خشمگین شدی!
2_هنگامی که بین دو نفر قضاوت میکنی!
3_هنگامی که با زن نامحرم خلوت میکنی و هیچکس نزد شما دو نفر نیست!
در چنین مواقعی به یاد من باش که کار خود را خواهم کرد
بحارالانوار جدید ج11 ص318
#حدیث
حضرت امام محمد باقر علیه السلام:
پدرم امام على بن الحسین علیهماالسلام مى فرمودند:
هرکس داراى چهار ویژگى باشد، ایمانش کامل است، و گناهانش از او خواهد ریخت و پروردگارش را در حالى که از او خوشنود است ملاقات خواهد کرد:
1_ کسى که حق مردم را به خاطر خدا ادا کند
2_ با مردم راست سخن گوید
3_ از زشتی ها پیشخدا و مردم حیا و پرهیزکند
4_ با خانوادهاش با اخلاق خوب برخورد کند.
امالى مفید، ص 299____________________________________