گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است
در بنی اسرئیل عابدی بود که دنبال کارهای دنیا هیچ نمی رفت و دائم در عبادت بود ، ابلیس صدایی از دماغ خود در آورد که ناگاه جنودش جمع شدند ، به آنها گفت :
چه کسی از شما فلان عابد را برای من می فریبد ؟ یکی از آنها گفت : من او را می فریبم .
ابلیس پرسید : از چه راه ؟ گفت : از راه زن ها . شیطان گفت : تو اهل او نیستی و این ماءموریت از تو ساخته نیست ، او زنها را تجربه نکرده است . دیگری گفت : من او را می فریبم . پرسید : از چه راه بر او داخل می شوی ؟ گفت : از راه شراب ، گفت : او اهل این کار نیست که با اینها فریفته شود . سومی گفت : من او را فریب می دهم ، پرسید : از چه راه ؟ گفت : از راه عمل خیر و عبادت ! ، شیطان گفت : برو که تو حریف اویی و می توانی او را فریب دهی .
آن بچه شیطان به جایگاه عابد رفت و سجاده خود را پهن کرده ، مشغول نماز شد ، عابد استراحت می کرد ، شیطان استراحت نمی کرد . عابد می خوابید ، شیطان نمی خوابید و مدام نماز می خواند ، بطوری که عابد عمل خود را کوچک دانست و خود را نسبت به او پست و حقیر به حساب آورد و نزد او آمده ، گفت : ای بنده خدا به چه چیزی قوت پیدا کرده ای و اینقدر نماز می خوانی ؟ او جواب نداد ، سؤ ال سه مرتبه تکرار شد که در مرتبه سوم شیطان گفت : ای بنده خدا من گناهی کرده ام و از آن نادم و پشیمان شده ام ؛ یعنی توبه کرده ام ، حال هرگاه یاد آن گناه می افتم به نماز قوت و نیرو پیدا می کنم .
عابد گفت : آن گناه را به من هم نشان بده تا من نیز آن را مرتکب شوم و توبه کنم که هر گاه یاد آن افتادم بر نماز قوت پیدا کنم . شیطان گفت : برو در شهر فلان زن فاحشه را پیدا کن و دو درهم به او بده و با او زنا کن . عابد گفت : دو درهم از کجا بیاورم ؟ شیطان گفت : از زیر سجاده من بردار . عابد دو درهم را برداشت و راهی شهر شد .
عابد با همان لباس عبادت در کوچه های شهر سراغ خانه آن زن زناکار را می گرفت . مردم خیال می کردند برای موعظه آن زن آمده است ، خانه اش را نشان عابد دادند . عابد به خانه زن که رسید ، مطلب خود را اظهار نمود . آن زن گفت : تو به هیئت و شکلی نزد من آمده ای که هیچ کس با این وضع نزد من نیامده است جریان آمدنت را برایم بگو ، من در اختیار تو هستم . عابد جریان خود را تعریف نمود . آن زن گفت : ای بنده خدا ! گناه نکردن از توبه کردن آسانتر است وانگهی از کجا معلوم که تو توفیق توبه را پیدا کنی ، برو ، آن که تو را به این کار راهنمایی کرده شیطان است . عابد بدون آن که مرتکب گناهی شود برگشت و آن زن همان شب از دنیا رفت ، صبح که شد مردم دیدند که بر در خانه اش نوشته که بر جنازه فلان زن حاضر شوید که اهل بهشت است ! مردم در شک بودند و سه روز از تشییع خودداری کردند ، تا خدا وحی فرستاد به سوی پیامبری از پیامبرانش که برو بر فلان زن نماز بگزار و امر کن مردم را که بر وی نماز گزارند . به درستی که من او را آمرزیده ام ، و بهشت را بر او واجب گردانیدم ؛ زیرا که او فلان بنده مرا از گناه و معصیت بازداشت .
موضوعات: "بدون موضوع" یا "لقب امام زمان"
هرزنی که با شوهرش مدارا نکند
و ازاو بالاتراز توانش چیزی بخواهد
هیچ کار خوبی ازاو پذیرفته نگردد
وخداوند رادر حالی ملاقات مےکند
که براو خشمناک است
پیامبراکرم(ص)
?وسائل ج20 ص211
#آئین_همسرداری_در_کلام_معصومین (ع)
#قسمت_دوم
حدیث8
امام باقر علیه السلام:
برای زن نزد پروردگارش، هیچ شفیعی کارسازتر از رضایت شوهرش نیست.
? میزان الحکمه، ح 7864
حدیث 9
امام باقر علیه السلام :
هر زنی که هفت روز شوهرش را خدمت کند، خداوند هفت در دوزخ را به روی او ببندد و هشت در بهشت را به رویش بگشاید، تا از هر در که خواهد وارد شود و فرمودند: هیچ زنی نیست که جرعه ای آب به شوهرش بنوشاند مگر آن که این عمل او برایش بهتر از یک سال باشد که روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش را به عبادت سپری کند.
? وسائل الشیعه، ج 14، ص 123
حدیث10
امام سجّاد علیه السلام :
حقّ زن این است که بدانی خداوند او را مایه آرامش و انس تو قرار داده است و بدانی این نعمتی است که خداوند به تو داده؛ پس باید او را گرامی داری و با وی نرمی کنی.
? بحار الأنوار، ج 74، ص 5
حدیث11
امام سجاد علیه السلام:
نزدیکترین شما به خدا کسی است که نسبت به اهل منزلش خوش رفتارتر باشد و کسی در پیشگاه خدا بیشتر مورد رضایت است که نسبت به خانواده خود نیکوکارتر و با محبت تر باشد.
? تحت العقول، ص 201
حدیث12
امام صادق علیه السلام :
هر خانواده ای که با هم دیگر با رفق و مدارا برخورد کنند، خداوند نیز به رزق و روزی آنان وسعت میبخشد.
? وسائل الشیعه،ج14، ص123
حدیث13
امام صادق علیه السلام:
سزاوار نیست برای زن که خویشتن را برای شوهرش نیاراید، گرچه به آویختن چیزی بگردن خود.
? وسائل الشیعه، ج 20، ص 166
#تلـنگــر
وقتی گیلاس ?
با بند باریکش به درخت متصّل است
همه عوامل در جهت رشدش
در تلاشند…
باد، باعث طراوتش می شود
آب،باعث رشدش می شود
و آفتاب، پختگی و طراوت می بخشد…
اما…
به محض جدا شدن آن بند از درخت
آب، باعث گندیدگی
باد،باعث پلاسیدگی
آفتاب،باعث پوسیدگی و از بین رفتن طراوتش می شود…
_بندگی یعنی به خــدامتصل بودن
_اگر این بند پاره شد
_همه عوامل در نابودی ما مؤثر خواهند بود
_پول، قدرت، شهرت، زیبایی و…
_تا بند به خداییم، برای رشدمان،بسیارمفیداست
_محض جداشدن بند بندگی،همه آن عوامل
_باعث تباهی و فسادمان می شود
انتخاب کن بهشتو میخوای یا جهنم؟
امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند:
الجنة محفوفة بالمکاره و الصبر ، فمن صبر علی المکاره فی الدنیا دخل الجنة و جهنم محفوفة باللذات و الشهوات فمن اعطی نفسها لذتها و شهوتها دخل النار
بهشت در لا بلای ناراحتیها و صبر و شکیبایی و استقامت پوشیده شده است،
هر کس در برابر ناراحتیها ( و ترک شهوات) در دنیا شکیبایی کند داخل بهشت می شود
و دوزخ در لا به لای لذات نامشروع و شهوات سرکش پیچیده شده
و هرکس نفس خویش را در برابر این لذات و شهوات آزاد بگذارد داخل آتش می شود.
?نورالثقلین ج 5 ص 507 حدیث 46 به نقل از تفسیر نمونه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ره آورد #بعثت_پیامبر_اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
امیرالمومنین امام علی علیه السلام:
به نعمتهای بزرگ الهی که به هنگامه #بعثت_پیامبر_اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر آنان فروریخت بنگرید، که چگونه اطاعت آنان را با دین خود پیوند داد و با دعوتش آنها را به وحدت رساند
_ چگونه نعمتهای الهی بالهای کرامت خود را بر آنان گستراند
_ و جویبارهای آسایش و رفاه بر ایشان روان ساخت
_ و تمام برکات آیین حق، آنها را در بر گرفت
_ در میان نعمتها غرق گشتند
_ و در خرّمی زندگانی شادمان شدند،
_ امور اجتماعی آنان در سایه قدرت حکومت اسلام استوار شد
_ و در پرتو عزّتی پایدار آرام گرفتند و به حکومتی پایدار رسیدند.
_ آنگاه آنان حاکم و زمامدار جهان شدند و سلاطین روی زمین گردیدند
_ و فرمانروای کسانی شدند که در گذشته حاکم بودند
_ و قوانین الهی را بر کسانی اجراء میکردند که مجریان احکام بودند و در گذشته کسی قدرت در هم شکستن نیروی آنان را نداشت و هیچ کس خیال مبارزه با آنان را در سر نمیپروراند.
? نهج البلاغه، خطبه 192 ( ق 14 ) __________________________________
آثار خدمت به پدر و مادر
برتر از جهاد:
【پیامبر اکرم (ص)فرمودند: قسم به خدایی که جانم دردست اوست هر آینه انس پدر و مادر به تو در یک شبانه روز، از جهاد یک سال بهتر است.】
●√ نیکی به والدین کفاره گناهان است:
【شخصی نزد حضرت رسول (ص) آمد عرض کرد: کار زشتی نبوده مگر اینکه من انجام دادهام آیا برای من توبهای هست؟ حضرت فرمود: برو به پدر و مادرت نیکی کن تا کفاره گناهانت گردد.】
●√ نگاه شفقت به پدرو مادر:
【پیامبر(ص)وفرمود: نیست فرزند نیکوکار به پدر و مادرش مگر اینکه هر گاه از روی رحمت و محبت به والدین خود بنگرد بهر نظری ثواب یک حج مقبوله برایش می باشد.】
●√ خشنودی والدین خشنودی خداست:
【پیامبر اکرم (ص) فرمودند: خشنودی خداوند با خشنودی والدین است و خشم او با خشم ایشان است.】
●√ دعای ملائکه به نیکی کننده به والدین:
【رسول خدا(ص) فرمود: خدای را دو ملک است که یکی از آنها میگوید خدایا از هر شری و آفتی نیکی کننده به والدین را نگهدار، و دیگری میگوید: خدایا هلاک کن عاق والدین ها را به سبب غضب فرمودند به آنها و البته دعای ملک هم مستجاب است.】
? منبع:
⇦بحار الانوار، ج 74، ص 52
⇦بحار الانوار، ج 74، ص 82
⇦بحار الانوار، ج 74، ص 73.
⇦کنز العمال، ج 16، ص 470.
⇦مستدرک الوسائل کتاب نکاح باب86 ص627
توسل به حضرت بقیه الله ارواحنا فداه برای رفع مشکل
روزى مرحوم حضرت آیت الله العظمى آقا ضیاء عراقى (که از محققین و مراجع تقلید بود) فرمودند: شخصى شیعه مذهب از شیعیان قطیف عربستان به قصد زیارت حضرت امام رضا(علیهالسلام) عازم ایران مىگردد. او در طول راه پول خود را گم مىکند. حیران و سرگردان مىماند و براى رفع مشکل متوسل به حضرت بقیهالله امام زمان(علیهالسلام) مىگردد. در همان حال سید نورانى را مىبیند که به او مبلغى مرحمت کرده و مىگویند: این مبلغ تو را به سامرا مىرساند.
?چون به آن شهر رسیدى، پیش وکیل ما حاج میرزا حسن شیرازى مىروى و به او مىگویى: سید مهدى مىگوید آن قدر پول از طرف من به تو بدهد که تو را به مشهد برساند و مشکل مالىات را برطرف سازد.
?اگر او نشانه خواست، به او بگو: امسال در فصل تابستان، شما با حاج ملاعلى کنى طهرانى، در شام در حرم عمهام مشرف بودید، ازدحام جمعیت باعث شده بود که حرم عمهام کثیف گردد و آشغال ریخته شود.
?شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب کردید! و حاج ملاعلى کنى نیز آن آشغالها را بیرون مىریختند… و من در کنار شما بودم!!
?شیعه قطیفى مىگوید: چون به سامرا رسیدم و به خدمت مرحوم میرزای شیرازى شرفیاب شدم جریان را به عرض او رساندم. بىاختیار در حالى که اشک شوق مىریختند، دست در گردنم افکندند و چشمهایم را بوسیدند و تبریک گفتند و مبالغى را برایم مرحمت کردند.
?چون به تهران آمدم، خدمت حاج آقاى کنى رسیدم و آن جریان را براى ایشان نیز تعریف نمودم. ایشان تصدیق کردند، ولى بسیار متأثر گشتند که اى کاش این نمایندگى و افتخار نصیب ایشان مىشد.
?به نقل از حضرت آیت الله مهدوی
پیامبر اکرم (ص):
«کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید و هرگاه به آنان وعده دادید، به آن وفا کنید؛ زیرا …»
? کافى ج 6، ص 49، ح 3
#حدیث
افضل شکر لسانی…
➖ ﮔﻔﺖ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﺻﺎﺩﻕ، ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ، ﺍﺯ ﻣﺴﺠﺪ ﻭ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﻜﻪ ﮔﻢ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻣﺮﻛﻮﺏ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ. ﻓﺮﻣﻮﺩ: “ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺭﺩ ﻛﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ، ﻫﺮ ﺁﻳﻨﻪ ﺷﻜﺮ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﻖ ﺷﻜﺮ ﺍﻭ.”
➖ ﮔﻔﺖ ﺩﺭﻧﮕﻰ ﻧﻜﺮﺩ ﺗﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﻛﻮﺏ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺷﺪ. ﭘﺲ ﻓﺮﻣﻮﺩ: “ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ.” ﻗﺎﺋﻠﻰ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: “ﻓﺪﺍﻳﺖ ﺷﻮﻡ، ﺁﻳﺎ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﻔﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺷﻜﺮ ﺧﺪﺍ ﻣﻰ ﻛﻨﻢ ﺣﻖ ﺷﻜﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ؟” ﻓﺮﻣﻮﺩ: “ﺁﻳﺎ ﻧﺸﻨﻴﺪﻯ ﻛﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﻟﺤﻤﺪﻟﻠﻪ.”
➖ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﻮﺩ ﻛﻪ ﺣﻤﺪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻓﻀﻞ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺷﻜﺮ ﻟﺴﺎﻧﻰ ﺍﺳﺖ.
? #چهل_حدیث ، امام خمینی (ره)
قرآنکریم در روز مبعث نازل شده یا ماه مبارک رمضان؟
آیتاللهالعظمی سبحانی صبحامروز دردرس خارج اصول:
مبعث از نظر ما در بیست وهفتم ماه رجب اتفاق افتاده؛ اما اهل سنت نظر دیگری داشته و ظاهرا قائلند که تولد نبی مکرم اسلام(ص) و روز مبعث یکی است.
?گاهی به ما اشکال میکنند که شما این تاریخ را برای مبعث رسول گرامی اسلام(ص) اعلام کرده و قرآن هم در این روز نازل شده است؛ چراکه خداوند متعال در این کتاب آسمانی فرموده است: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ؛ در حالی که قرآن کریم میفرماید: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ و این مسئله دارای تناقض است.
?این مرجع تقلید با بیان این مطلب که پاسخ این اشکال روشن است؛ خاطرنشان ساختند: ما یک نزول جمعی داریم؛ یک نزول تدریجی؛ نزول جمعی قرآن کریم در ماه مبارک رمضان است؛ اما آغاز نزول تدریجی آن در مبعث اتفاق افتاده است؛ مانعی ندارد که این کتاب آسمانی تدریجا در مبعث نازل شده باشد و مشروح آن در ماه رمضان باشد.
?مرحوم علامه طباطبایی(ره) نیز در کتاب المیزان بیان داشته اند که نزول تدریجی قرآن کریم با نزول جمعی آن متفاوت است.
?ما دلیلی نداریم که قرآن کریم در مبعث نازل شده باشد؛ چراکه در این روز فقط نبی مکرم اسلام(ص) به مقام رسالت مشرف شده است.
اشخاصی که قائل به نزول قرآن در مبعث پیامبر(ص) هستند، روایتی را از عایشه نقل میکنند؛ درحالی که عایشه در آن زمان نبوده است.
وقتی وعده خداوند در این آیه محقق میشود
آیهها و آینهها (312)؛
آیه: مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا انعام/160
هر کس کار نیکی انجام دهد ده برابر به او پاداش دهند
آینه:
حکایت؛ همسر یکی از شهدای لبنان نامهای برای حضرت امام خمینی (قدس سره) نوشته بود. عبارت ادیبانه و مؤدبانه نامه دریایی متلاطم از شور و شوق و علاقه نویسنده را نسبت به امام ترسیم میکرد، بعد از اظهار محبت نوشته بود تنها درخواستم از پیشگاه مقدستان این است یک مهر کربلا برایم لطف فرمائید که تا زندهام روی آن سر به سجده خدا گذاشته و بعد از مرگم نیز آن را در کفنم بگذارم تا. …
حجتالاسلام والمسلمین رحیمیان میگفت: یقین داشتم حضرت امام با اطلاع از مضمون نامه، مهر کربلا را برای این همسر شهید خواهد داد، ولی احتمال میدادم مهر اضافی نداشته باشد یا در دسرسشان نباشد لذا یک مهر کربلا که مدتی بود به دستم رسیده بود، خدمتشان تقدیم کردم، حضرت امام مهر را گرفتند و برای آن همسر شهید فرستادند.
به دفتر برگشتم هنوز ظهر نشده بود، یکی از دوستان وارسته و متعبد که از قم میآمد، نزد حقیر آمد و یک مهر کربلا از جیبش درآورده و گفت: این مهر برای حدود چهل سال قبل است که اخیراً یکی از بستگان بهعنوان یادگار به من داده است و من امروز به دلم افتاده آن را به شما بدهم، بر خود لرزیدم، شگفتزده شدم و در فکر فرو رفتم، او هم از وضعیت من متحیر شد و وقتی قضیه صبح را برایش نقل کردم منقلب گردید.
هنوز فکرم از این قضیه عجیب فارغ نشده بود ، عصر از خانه به دفتر آمدم، یک کارتن بزرگ در کنار میزم دیدم که به وسیله وزارت خارجه همراه با نامهای برای اینجانب رسیده بود، کارتن را باز کردم دیدم پر از مهر است و دو نامه که یکی از سفرای خوب جمهوری اسلامی، نوشته بود: این مهرها را یکی از مقلدین و شیفتگان حضرت امام از مدتها قبل از کربلا آورده و تقاضا کرده تقدیم محضرشان شود، مهرها را برداشتیم صبح خدمت امام بردیم و جریان را برایش عرض کردیم، مهرها به ده شکل بود ما از هرکدام یک مهر به خدمت امام نشان دادیم، امام فرمود: همین برای من بس است باقی را نیز بین دیگران تقسیم کنید، تقسیم کردیم سهم من نیز ده عدد شد و مصداقی از (من جاء بالحسنه فله عشر امثالها) را در کمترین زمان به چشم دیدم.1
سخاوت پیشه گیر در کار انفاق
نترس هر گز نخواهی دید املاق
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
بافندگی حضرت زهرا (س) جهت کمک به اقتصاد خانه
فاطمه «علیها السلام» حتی در تحصیل معاش اقدام میکند، در خانه برای کمک به زندگی پشم میریسید تا از محل درآمد آن کمک هزینهای برای زندگی فراهم شود و زهرا «علیها السلام» خرسند از اینکه در خانه کار میکند تا کالایی برای فروش در بازار داشته باشد و گوشهای از اداره زندگی را به عهده گیرد.
? #فرهنگ_فاطمیه ، الفبای شخصیتی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#داستانک_قابل_تامل
#شیعه_واقعی
#پوشاندن_عیب_کالا
#سودبسیار
عده اى به امام کاظم علیه السلام عرض کردند:
ما به مردى گذر کردیم که فریاد مى زد من از شیعیان خالص محمد و آل محمد هستم و مى خواست لباسى را که در دست داشت بفروشد و مى گفت : چه کسى این لباس را از من با قیمت بیشتر مى خرد؟
امام کاظم علیه السلام فرمود:
مردى که قدر خود را بداند جهل نمى ورزد و خود را ضایع نمى کند.
آیا مى دانید این مرد خود را مثل چه کسى مى داند؟
او کسى است که مى گوید: من مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار هستم در حالى که طلب زیادى و فروش کالاى خود را دارد و عیبهاى کالا را بر مشترى مى پوشاند و چیزى را مى خرد و با سود بسیار مى فروشد.
آیا این مثل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار است ؟
بسیار دور است که او مثل او آنها باشد.
اما چه چیز مانع است که بگوید: من از دوستداران محمد و آل محمد و از کسانى هستم که دوستان آل محمد را دوست دارد و دشمنان آنها را دشمن مى دارد.
بحارالانوار ج 68 ص 157
#حکمت
ﺍﮔﺮ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﯼ ﺁﺏ، ﺩﺭﻭﻥ ﺩﺭﯾﺎﭼﻪ ﺍﯼ ﺑﯿﻔﺘﺪ، ﻫﯿﭻ ﺍﺛﺮﯼ ﺍﺯ
ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ! ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺑﺮﮔﯽ ﺍﻓﺘﺪ، ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺭﺧﺸﯿﺪ:::
ﭘﺲ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻣﮑﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺭﺧﺸﻴﺪ! ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺗﻮﺳﻂ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ، ﺭﻗﻢ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﺩ، :::
ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﻡ
ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ…!
آنچه که در 24 ساعت بدن ما در حال انجام آن است باور کردنی نیست…
ما صاحب بهترین کارخانه ی خلقت هستیم، پس شکرگزار باشیم
#داستانک_قابل_تامل
#حکمت
دانشمندی در بیابان به چوپانی رسید و به او گفت
چرا به جای تحصیل علم،چوپانی می کنی؟
چوپان در جواب گفت :
آنچه خلاصه دانشهاست یاد گرفته ام.
دانشمند گفت :خلاصه دانشها چیست ؟
چوپان گفت :پنج چیز است:
تا راست تمام نشده دروغ نگویم
تامال حلال تمام نشده، حرام نخورم
تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، عیب مردم نگویم.
تا روزیِ خدا تمام نشده، به در خانهٔ دیگری نروم.
تا قدم به بهشت نگذاشته ام، از هوای نفس و شیطان، غافل نباشم
دانشمند گفت : حقاً که تمام علوم را دریافته ای ،هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب حقیقت علم و حکمت سیراب شده است.
داستان کوتاه پند آموز
روزی امام کاظم علیه السلام از کوچه های بغداد می گذشت. از یک خانه ای صدای عربده و تار و تنبور بلند بود، می زدند و می رقصیدند و صدای پایکوبی می آمد.
اتفاقا یک خادمه ای از منزل بیرون آمد . امام به او فرمود صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ سؤال عجیبی بود. گفت: از خانه به این مجللی این را نمی فهمی؟ این خانه «بشر» است، یکی از رجال، یکی از اشراف، یکی از اعیان، معلوم است که آزاد است.
فرمود: بله، آزاد است، اگر بنده می بود، که این سر و صداها از خانه اش بلند نبود. حال، چه جمله های دیگری رد و بدل شده است دیگر ننوشته اند، همین قدر نوشته اند که اندکی طول کشید و مکثی شد. آقا رفتند.
بُشر متوجه شد که چند دقیقه ای طول کشید. آمد نزد او و گفت: چرا معطل کردی؟ گفت: یک مردی مرا به حرف گرفت. گفت: چه گفت؟ گفت: یک سؤال عجیبی از من کرد. چه سؤال کرد؟ از من پرسید که صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ گفتم البته که آزاد است. بعد هم گفت: بله، آزاد است، اگر بنده می بود که این سر و صداها بیرون نمی آمد. گفت: آن مرد چه نشانه هایی داشت؟ علائم و نشانه ها را که گفت، فهمید که موسی بن جعفر است. گفت: کجا رفت؟ از این طرف رفت. پایش لخت بود، به خود فرصت نداد که برود کفشهایش را بپوشد، برای اینکه ممکن است آقا را پیدا نکند. پای برهنه بیرون دوید. (همین جمله در او انقلاب ایجاد کرد. )
دوید، خودش را انداخت به دامن امام و عرض کرد: شما چه گفتید؟ امام فرمود: من این را گفتم. فهمید که مقصود چیست. گفت: آقا! من از همین ساعت می خواهم بنده خدا باشم، و واقعا هم راست گفت. از آن ساعت دیگر بنده خدا شد.
ﺩﯾﺪﻩﺍﯼ
ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ؟!
ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽﭼﺴﺒﺪ!
ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ…
ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛
ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ،
ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ…
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ
ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ…
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ…
ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ…
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ،
ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ
… ﻣﻦ
… ﻣﻦ؛
ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ، ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ!
ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽچسبد…
آیتـ الله مجتهدے تهرانۍ(ره):
خـداوند از سه گروه تعجب میکند.
✿ 1⇜کسی که نماز میخواند و میداند مقابل چه خدایی ایستاده است، ولی در نماز حضور قلب ندارد و حواسش به نماز نیست.
✿ 2⇜کسی که عمری است روزی خدا را میخورد و غصه روزی فردا را دارد.
✿ 3⇜ کسی که میخندد در حالی که نمیداند خدا از او راضی هست یا نه
گشایش و رونق در کسب کار
روایت است که مردی به خدمت امام موسی کاظم(ع) شکایت کرد
که کار بر من بسته شده است و به هرکاری که متوجه می شوم، سود نمی یابم و به هر حاجت که رو می نهم برآورده نمی شود،
حضرت فرمودند: هر صبح بگو؛
《سُبحانَ اللهِ العَظیمِ وَ بِحَمدِه اَستَغفِرُ اللهَ وَ اَسأَلُهُ مِن فَضلِهِ》
?(کافی،ج5،ص315)
تنها کشوری که در جهان از اختراعهای خودش واسه کشورش استفاده نمیکنه و در اصل برای ایران تولید میشه اسراییل است!
?نمونه 1:صنعت آسفالت
خیابانهای ما اسفالت هستش در صورتی که کشور اسراییل سنگ فرشه.
چرا؟!
چون دیابت میاره…تولید سودا میکنه…عاملی که سودا رو در بدن کم میکنه بواسطه شتاب حرکت و گردش خون در سره که در تابستان بیشتر رخ میده.
?نمونه 2:لباسهای زیر زنان و مردان که از پلاستیک تشکیل شده…عفونت مردان و خانمها که عامل بعدی سرطانه از همیناست.
?نمونه 3:صنعت مایکروفر؛
واسه ما درست کردن. دیدی که چقدر آسان، خوراک زود آماده میشه! اما نمیدونی وقتی روشن میشه انگار 200تا موبایل همزمان روشن شده و این امواج سرطان زا هستن
?نمونه 4:لوازم آرایشی
98%لوازم آرایشی جهان زیر نظر یهود انجام میشه. درون همین رژ لبی که خانمها به کار میبرن سرب به کار رفته. چون خورده میشه و جذب بدن میشه، باعث سرطان مثانه میشه. اکنون حدود سه هزار سرطان مثانه تو ایران داریم.
امیدوارم کمتر استفاده کنید.
?نمونه 5:رابرت مورداک یهودی
کارگردان شبکه Farsi1 وپشتیبان شبکهGEM
وقتی ازش پرسیدن: هدفت از راه اندازی این شبکه چی بوده؟!
گفت:میخوام از هر 5 زوج ایرانی 4تاش طلاق بشه وزن و دختر رو به لجن بکشم و بنیان خانواده ها رو بپاشونم.
?نمونه 6:بیماری دیابت
تنها بیماری که درمان نداره.
جالبه بدونی که داروهاشو خودشون دارن اما تنها یهودی ها استفاده میکنن واسه من و تو گفتن:
اول پرهیز غذایی….قرص بخور حالا…انسولین تزریق کن…آخی انگشتت سیاه شده؟؟ از مچ قطعش کن…از زانو…آخرشم مرگ به همین سادگی.
چون تلمود پزشک یهودی میگه:نباید جز یهودی کسی درمان شه.
?نمونه 7:آشپزخانه اوپن؛
اسلام میگه دستشویی باید بیرون از خونه باشه اما واست مدش کرد و وارد همه ساختمانها شد. از اون طرف وقتی آشپزخانه اوپنه، گازهای آلوده دستشویی وارد آشپزخانه میشه
قورمه سبزی میخوری با ……….
?نمونه 8:حذف حجامت از دوره بوعلی سینا توسط یاکوپ پولاک یهودی.
چون حجامت باعث میشد کسی بیمار نشه. خیلی آسان دستور حذفشو از رضا شاه پهلوی میگیره. حالا چند ساله دوباره دارن میگن: باید حجامت کرد.
سرطان سینه زنان هم واسه نکردن حجامت بود.
اکنون به اولین هدفش رسید. پاول زیمت سال نود گفت:
تا سه سال آینده سونامی سرطان وارد ایران میشه.
همین هم شد. سالانه بیش از 46هزار نفر فوت بر اثر سرطان تو ایران گزارش شده که بیشترم میشه.
تو فاصله ای که این مطلب رو خوندی یک نفر بر اثر سرطان تو ایران فوت کرد به همین راحتی…
تو همه گروهها بزارید لطفا
بعضی از شکلکها که در تلگرام استفاده میشود:
?? یکی از نمادهای شیطان پرستان؛
? علامت نماد هندو و مسیحی و بودایی؛
?علامت کریسمس؛
? ? فکر میکنید نماد دعای ما مسلمانهاست، اما خوب نگاه کنید انگشتان شصت به طرف داخل است در حالیکه باید برعکس باشد، پس این برای دعا نیست؛
دستانت را در کنار هم بگذار برای دعا ببین چگونه است؟
✳️ علامت ستاره یهود؛
✡ نماد پرچم اسرائیل؛
♍️ لفظ جلاله الله است که وارونه شده اگه گوشی رو برعکس بگیرید متوجه خواهید شد؛
واینها همه ♈️ ♉️ ♋️ ♌️ ♎️ ⛎ ♓️ ♑️ رموز شیطان پرستی است.
یهودی در سوال سوم خود از پیغمبر(ص) پرسید:
چرا خداوند نمازهای پنجگانه را در پنج نوبت از شبانه روز برای امت تو قرار داد؟
پیامبر (ص)فرمودند
نماز صبح
شیطان چهار شاخ دارد که وقت طلوع آفتاب شاخ هایش را برای گمراه کردن بنده ها بیرون می آید.
برای اینکه مکر شیطان از بین برود
خداوند فرموده قبل از اینکه شیطان بلند میشود تو بلند شو
لذا ما نماز صبح را در تاریکی میخوانیم
و همچنین
خداوند میخواست قبل از اینکه کفار بر خورشید سجده کنند
مومنین بر خودش سجده کنند
و دیگر اینکه نمازی است که پاداش آن دوبار ثبت میشود
یکبار توسط فرشته های شب که میروند و
یکبار هم توسط فرشته های روز که می آیند.
〰〰ادامه دارد〰〰
#پاسخ_پیامبر_به_شخص_یهودی
#تبری_نشانه_ی_کمال_دین
اهمّیت تولی و تبری در دوران غیبت در بیان شیوای امام کاظم علیه السلام.
قال مولانا موسی بن جعفر علیهما السلام:
طوبی لِشیعَتِنا ألمُتِمَسِّکینَ بِحُبِّنا فی غَیبَةِ قائِمِنا الثّابِتینَ عَلی مُوالاتِنا وَ البَرائَةِ مِن أعدائِنا اؤلئِکَ مِنّا وَ نَحنُ مِنهُم رَضوا بِنا أئمةِ وَ رَضینا بِهِم شیعَة وَ طوبی لَهُم.
خوشا به حال شیعیان ما که در غیبت قائم آل محمد (علیهم السلام) به دوستی ما متوسل شده ،
و بر محبت ما پایدار می مانند و از دشمنان ما بیزاری می جویند ؛ آنها از ما و ما از ایشان هستیم ؛
آنها از پیشوایی ما خشنودند و ما از پیروی آنان خرسندیم ،
خوشا به حال آن ها .
بحارالانوار 151/51 ح6
اعتراف دشمنان به فضایل #امام_موسی_کاظم (ع)
ثوبانى گفت: موسى بن جعفر علیه السّلام چهارده پانزده سال هر روز از سفیدى آفتاب تا هنگام ظهر به سجده میرفت. گاهى از اوقات هارون روى پشت بامى میرفت که درون زندان را از آن بالا میدید موسى بن جعفر را در حال سجده می دید. روزى به ربیع گفت: این جامهاى که هر روز میان زندان افتاده چیست؟ گفت: یا امیر المؤمنین جامه نیست او موسى بن جعفر(ع) است در حال سجده هر روز از طلوع آفتاب تا ظهر سر به سجده می گذارد. هارون گفت: او واقعا از راهبهاى بنى هاشم است. ربیع گفت: چرا پس این قدر به او سخت گرفتهاى. هارون گفت افسوس که چاره ندارم.
عیون اخبار الرضا ج : 1 ص : 96
#داسـتان
#پارتی
بشر تو مدینه پارتی گرفته بود!
میزدن و میرقصیدن و میخوندن. صداشون تو کوچه هم پیچیده بود. کنیزش برای بیرون گذاشتن زباله ها به کوچه آمد که امام کاظم را دید. حضرت ازش پرسیدند: صاحب این خانه آزاد است یا بنده؟ کنیز گفت آزاد! امام فرمودند: راست گفتی، اگر بنده بود از مولای خود میترسید. و راه افتادند. کنیز که به داخل خانه برگشت، بشر از او پرسید که چرا دیر کردی و کنیز ماجرا را تعریف کرد. بشر کپ کرد!
به سرعت با پای برهنه به طرف کوچه و امام دوید. شدیدا گریست و عذرخواست و اظهار توبه کرد و بعدها شد یکی از بزرگترین عباد و زهاد. تا آخر عمر هم بخاطر اینکه پابرهنه خدمت امام کاظم رسیده بود، کفش نپوشید و به بشر حافی معروف شد.
بنده ایم یا آزاد؟؟
شهادت امام موسی تسلیت…
▪️▪️گهرهای #کاظمی علیه السلام به مناسبت #شهادت_امام_کاظم علیه السلام ( قسمت اول ):
1⃣. اِنَّ اَبْدانَکم لَیْسَ لَها ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةُ، فَلاتَبیعُوها بِغَیْرِها؛
همانا بدنهاى شما را بهایى جز بهشت نیست. پس آنرا به غیر بهشت نفروشید.
? تحف العقول، ص 389
2⃣. اَداءُ الاَمانَةِ وَالصِّدْقُ یَجْلِبانِ الرِّزْقَ، وَالْخیانَةُ وَالْکَذِبُ یَجْلِبانِ الفَقْرَ وَ النِّفاقَ؛
اداى امانت و راستگویى روزى را زیاد مى کند و خیانت و دروغگویى باعث فقر و نفاق مى شود.
? بحارالأنوار، ج 78، ص 327
3⃣. اَفْضَلُ ما یَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ اِلَى اللّه ِ بَعْدَ المَعْـرِفَةِ بِهِ الَصَّلاةُ وِ بِرُّ الْوالِدَیْنِ وَ تَرْکُ الْحَسَدِ وَالُعْجبِ وَالفَخْرِ؛
پس ازخداشناسى، برترین کارى که بنده به وسیله آن به خداوند نزدیک مى شود عبارت است از: نماز، نیکى به پدر و مادر، و ترک حسد و خودپسندى و فخرفروشى.
? تحف العقول، ص 391
4⃣. مَثَلُ الدُّنْیا مَثَلُ ماءِ الْبَحْرِ کُلَّما شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشانُ ازْدادَ عَطَشا حَتّى یَقْتُلَهُ؛
مَثَل دنیا، همچون آب دریاست (که شور است). تشنه هر چه از آن بنوشد، تشنه تر مى شود، تا آنکه او را مى کشد.
? بحارالانوار، ج 75 ص 311
5⃣. بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ یَکُونُ ذا وَجْهَیْنِ وَذا لِسانَیْنِ یُطْرى اَخاهُ اِذا شاهَدَهُ وَیَأْکُلُهُ اِذا غابَ عَنْهُ؛
بد بنده اى است، بنده اى که دورو و دوزبان است، هرگاه برادر دینى اش را مى بیند، او را مى ستاید و تملّق مى گوید و پشت سرش (بابدگویى) او را مى خورد!
? بحارالانوار، ج 75 ، ص 310
__________________________________
شرح حدیث
هر کس به تناسب سطح فکر و افق دید خودش عمل می کند. برخی همه هستی را خلاصه شده در این دنیای محدود می دانند.
بعضی هم به افقهای وسیع تر چشم می دوزند و با قرار دادن آخرت در چشم انداز خویش، برای سرای باقی می کوشند.
عقیده به بهشت برین، نگاه ما را آخرتی می کند.
دانستن قدر و قیمت انسان، آدمی را از ماندن در سطح حیوانات و تنها به خوردن و آشامیدن، فکر کردن، رها می سازد.
انسان به چند می ارزد؟
امام کاظم(ع)، قیمت انسان را «بهشت» می داند؛ یعنی خود را به هر چه کمتر از بهشت بفروشیم، زیان کرده ایم.
خداوند، طبق آیات قرآن، مشتری جان و مال ماست و به کسانی که با خدا معامله کنند و جان و مال خود را خرج راه خدا کنند، وعده بهشت داده است.
وقتی انسان می تواند با ایمان و عمل صالح و جهاد و تقوا، بهشتی شود، حیف نیست که جهنّمی گردد؟
آنان که برای لذایذ زودگذر دنیا، سعادت همیشگی آخرت را از دست می دهند، جاهل و غافلند و از ارزش وجودی خویش بی خبر.
و خود را جز به بهشت نفروشیم!
منبع: حکمت های کاظمی | جواد محدثی
شرح حدیث
از چه کسی باید خجالت کشید و کار زشت نکرد؟
در روایات چندین «حیا» مطرح شده که همه آنها موجب ترک گناه و پرهیز از کارهای زشت است:
حیا از خداوند، که آگاه و بصیر است.
حیا از پیامبر(ص)، که اعمال ما بر او عرضه می شود.
حیا از فرشتگان، که کارهای نیک و بد ما را می نویسند.
حیا از خویشتن.
حیا از مردم و همسایگان و افراد دیگر.
وقتی خدا را عالم و حاضر و ناظر بر اعمال خویش بشناسیم و هیچ جایی را خلوت ندانیم و باور کنیم که در محضر او پیدا و پنهان، روز و شب و آهسته و بلند فرقی ندارد و علم او بر همه چیز و همه کس، محیط است. این شناخت، عامل مهمّی در بازداشتن بندگان از خلافها و معصیت هاست.
وقتی ما به خاطر حفظ آبروی خویش، در نزد دیگران کار بد نمی کنیم، چگونه راضی می شویم که آبرویمان نزد خدا برود؟ مگر او نمی بیند؟
قرآن می فرماید:
«اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللهَ یَری؟»
آیا نمی دانست که خداوند، می بیند؟
هر چه حیا و شرم انسان بیشتر باشد، گناهش کمتر خواهد شد.
منبع: حکمت های کاظمی | جواد محدثی
◼️قالَ الإمام موسى بن جعفر الکاظم (علیه السلام) : دَخَلْتُ إلَیْهِ، فَقالَ: لا تَسْتَغْنی شیعَتُنا عَنْ أرْبَع: خُمْرَة یُصَلِّی عَلَیْها، وَ خاتَم یَتَخَتَّمُ بِهِ، وَ سِواک یَسْتاکُ بِهِ، وَ سُبْحَة مِنْ طینِ قَبْرِ أبی عَبْدِ اللّهِ ع فیها ثَلاثٌ وَ ثَلاثُونَ حَبَّةً، مَتى قَلَّبَهَا ذاکِراً لِلّهِ کُتِبَ لَهُ بِکُلِّ حَبَّة أرْبَعُونَ حَسَنَةً، وَ إذا قَلَّبَها ساهِیاً یَعْبَثُ بِها کُتِبَ لَهُ عِشْرُونَ حَسَنَةً
تهذیب الأحکام: 6/75، ح 147، بحار الأنوار: 101/132، ح 61.
حضرت امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمود: شیعیان و دوستان ما (در هر حال و در هر کجاکه باشند) از چهار چیز نباید بى نیاز باشند:
جانمازى که بر آن نماز بخوانند، انگشترى که در دست نمایند، مسواکى که دندانهاى خود را به وسیله آن مسواک کنند; و تسبیحى از تُربت امام حسین (علیه السلام) که داراى 33 دانه باشد و به وسیله آن ذِکر گوید، که خداوند متعال در مقابل هر دانه آن چهل حَسَنِه در نامه اعمالش ثبت مى نماید; و چنانچه آن را دست گیرد بدون آن که ذِکرى و دعائى بخواند 20 حسنه به او داده مى شود.
#رفع_حاجت
امام موسی کاظم برای #رفع_حاجت هنگام گرفتاری فرمودند:
هر کس گرفتار چیزى است که غمگینش مى سازد یا ناخوشایندى که ناراحتش مى کند
اگر سر به آسمان بلند کند و سه بار بسم اللّه الرحمن الرحیم بگوید
بى تردید،خداوند، گره از کارش خواهد گشود و غمش را برطرف خواهد کرد.
? مکارم الأخلاق، ص 347
#حدیث روز
تعبیر زیبای امامکاظم (علیهالسلام) از ماندن در دنیا
الإمام الکاظم علیه السلام: کُن فِی الدُّنیا کَساکِنِ دارٍ لَیسَت لَهُ ، إنَّما یَنتَظِرُ الرَّحیلَ.
▪️در دنیا، مانند کسى باش در خانهاى ساکن است که مال او نیست و منتظر رفتن است.
? تحفالعقول: ص398، بحارالأنوار: ج78 ص313
#احکام
پرسش؛
آیا صحبت کردن با نامزد جایز است؟ حد روابط در دوران نامزدی چگونه است؟
پاسخ؛
چنانچه عفت در نگاه و صحبت را رعایت کنند و از افتادن در گناه ایمن باشند اشکال ندارد ولی شوخی کردن و وارد شدن در گفته های غیر اخلاقی و عاشقانه حرام می باشد، و لی تمام این موارد بعد از عقد شرعی حلال است.
? منبع: سایت هدانا برگرفته از استفتائات آیت الله العظمی سیستانی
#حدیث
▪️قال الرضا (سلام الله علیه):
زیارَةُ قَبرِ أبی مِثلُ زِیارَةِ قَبِر الحُسَینِ.
▪️ حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند:
زیارت قبر پدرم، موسى بن جعفر (ع)، مانند زیارت قبر حسین (ع) است.
? وسایل الشیعه ج14 ، ص547 - کامل الزیارات ، ص 300
بخونید خیلی قشنگه
روزی مردی با مشاهده آگهی شرکت مایکروسافت برای استخدام یک سرایدار به آنجا رفت.
در راه به امید یافتن یک شغل خوب کمی خرید کرد.
در اتاق مدیر همه چیز داشت به خوبی پیش میرفت تا اینکه مدیر گفت:
اکنون ایمیلتان را بدهید تا ضوابط کاریتان را برایتان ارسال کنم.
مرد گفت: من ایمیل ندارم.
مدیر گفت: شما میخواهید در شرکت مایکروسافت کار کنید ولی ایمیل ندارید. متاسفم من برای شما کاری ندارم.
مرد ناراحت از شرکت بیرون آمد و چیزهایی که خریده بود را در همان حوالی به عابران فروخت و سودی هم عایدش شد.
از فردای آن روز مرد از حوالی خانه خود خرید میکرد و در بالای شهر میفروخت و با سود حاصل خریدهای بعدی اش را بیشتر کرد.
تا جایی که کارش گرفت. مغازه زد و کم کم وارد تجارت های بزرگ و صادرات شد.
یک روز که با مدیر یک شرکت بزرگ در حال بستن قرارداد به صورت تلفنی بود، مدیر آن شرکت گفت:
ایمیلتان را بدهید تا مدارک را برایتان ارسال کنم.
مرد گفت: ایمیل ندارم.
مدیر آن شرکت گفت: شما با این همه توان تجاری اگر ایمیل داشتین دیگه چی میشدین.
مرد گفت: احتمالآ سرایدار شرکت مایکروسافت بودم……!!
گاهی #نداشته های ما به نفع ماست
امیر کلام، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام:
خوش بینی، اندوه را میکاهد و از افتادن در بند گناه میرهاند…
سوال سوم_بخش سوم
یهودی در سوال سوم خود از پیغمبر(ص) پرسید:
چرا خداوند نمازهای پنجگانه را در پنج نوبت از شبانه روز برای امت تو قرار داد؟
پیامبر (ص)فرمودند
نماز صبح
شیطان چهار شاخ دارد که وقت طلوع آفتاب شاخ هایش را برای گمراه کردن بنده ها بیرون می آید.
برای اینکه مکر شیطان از بین برود
خداوند فرموده قبل از اینکه شیطان بلند میشود تو بلند شو
لذا ما نماز صبح را در تاریکی میخوانیم
و همچنین
خداوند میخواست قبل از اینکه کفار بر خورشید سجده کنند
مومنین بر خودش سجده کنند
و دیگر اینکه نمازی است که پاداش آن دوبار ثبت میشود
یکبار توسط فرشته های شب که میروند و
یکبار هم توسط فرشته های روز که می آیند.
〰〰ادامه دارد〰〰
#پاسخ_پیامبر_به_شخص_یهودی
⚫️شهادت مظلومانه هفتمین پیشوا
⚫️امام موسی بن جعفر علیه السلام
⚫️بر محبین اهل بیت تسلیت باد
‼️به ستوه آمدن زندانبان از زندانی‼️
✅عیسی بن جعفر (زندانبان امام کاظم علیه السلام) در نامه ای به هارون الرشید نوشت:
(( حبس “موسی بن جعفر” به درازا کشیده است. در این مدت او را آزمودم و جاسوسانی بر او گماردم تا کارهای او را گزارش دهند. اما او فقط به عبادت و دعا مشغول است. به جاسوسانم گفتم گوش دهند چه دعایی می کند؟
گزارش دادند که موسی بن جعفر ، من و تو را نفرین نمی کند و به بدی یاد نمی کند، بلکه فقط برای خودش طلب آمرزش و رحمت می کند. حال اگر کسی را برای تحویل گرفتن او نفرستی، آزادش می کنم زیرا از نگه داشتن او در رنجم!))
?المناقب – جلد 4 – صفحه 352
?مقاتل الطالبین - صفحه 416
? در کیفیت شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام
▪️ ﺷﻴﺦ ﺻﺪﻭﻕ ﺍﺯ ﺛﻮﺑﺎﻧﻰ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﻣﺪﺕ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺳﺎﻝ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺷﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪﻥ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻋﺎ ﻭ ﺗﻀﺮﻉ ﻣﻰ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺯﻭﺍﻝ ﺷﻤﺲ.
▪️ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻳﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺣﺒﺲ ﺑﻮﺩ ﺑﺴﺎ ﻣﻰ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻰ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻧﻈﺮ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺣﺠﺮﻩ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺟﻨﺎﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﺒﺲ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻯ ﻣﻰ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻛﺴﻰ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺩﻳﺪ، ﺭﻭﺯﻯ ﺑﻪ ﺭﺑﻴﻊ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺟﺎﻣﻪ ﭼﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺑﻴﻨﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ؟ ﺭﺑﻴﻊ ﮔﻔﺖ: ﺍﻳﻦ ﺟﺎﻣﻪ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻮﺳﻰ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ ﺍﺳﺖ، ﻛﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﺳﺠﺪﻩ ﻣﻰ ﺭﻭﺩ ﺗﺎ ﻭﻗﺖ ﺯﻭﺍﻝ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﭼﺮﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺗﻨﮓ ﺟﺎ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻯ؟ ﻫﺎﺭﻭﻥ ﮔﻔﺖ: ﻫﻴﻬﺎﺕ! ﻏﻴﺮ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﺎﺟﻰ ﻧﻴﺴﺖ، ﻳﻌﻨﻰ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻛﺎﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻭﭼﻨﻴﻦ ﺑﺎﺷﺪ.
? #منتهی_الآمال ، باب نهم
#ایستگاه_بصیرت_افزایی
?«خامنه ای» تازه هم سنّ «خمینیِ» در سال 57 شده است
?دشمنان امام و انقلاب، از بغض بمیرید!
هفته گذشته امام خامنه ای هفتاد و هشت ساله شد. 78 سالگی رهبر معظم انقلاب را در حالی پشت سر گذاشتیم که برخی از رسانه های کینه توز و معاند در تلاشند تا با تشکیک در سلامتی ایشان، دل مؤمنین و دوستداران انقلاب اسلامی را در اقصی نقاط دنیا بویژه در داخل کشور خالی کنند. از این بگذریم که امام خمینی (ره) به ما آموخت : «کسی که الله اکبر سلاحش است، کسی که خدای تبارک و تعالی پشتیبان او هست، این دیگر احتیاج به این ندارد که یک نفر آدم باشد یا نباشد. بود و نبود یک نفر آدم هیچ تأثیری در این نهضت اسلامی ملت ما ندارد.» (جلد 13 - صفحه 148)
جالب اینجاست که انقلاب اسلامی وقتی به پیروزی رسید، خمینی کبیر هم 78 ساله بود. یعنی اکنون بعد از تجربه 38 ساله انقلاب و بعد از تجربه 28 سال رهبری و سکانداری این انقلاب، تازه رهبر ما به سن و سالی رسیده که امام خمینی(ره) در آن سن و سال، رهبری این انقلاب و نظام اسلامی را به عهده گرفت و در طول ده ساله رهبری خود، تجربیاتی همچون استقرار نظام حمهوری اسلامی، تدوین قانون اساسی، مقابله با جنگ های داخلی، خنثی سازی کودتاهای کور، حمله نظامی آمریکا در طبس، تحریم های اقتصادی و نظامی، بمب گذاری های 7 تیر و 8 شهریور، جنگ تحمیلی و فرسایشی 8 ساله و … را تجربه کرد.
حالا اما ما زیر سایه رهبری هستیم در همان سن و سال؛ با کوله بار 38 سال تجربه آن هم در حالی که 28 سال آن را خود، سکاندار بوده است! وقتی به گذشته باز می گردیم و تاریخ بعد از ارتحال امام را ورق می زنیم تازه می فهمیم، مایی که احساس می کردیم بدون امام نمی توانیم راه برویم، 28 سال است این راه را بدون او پیموده ایم، 28سال است که هم چنان با قدرت های بزرگ جهان پنجه در پنجه و چشم در چشم مانده ایم، تازه یادمان می آید که بعد از خمینی هم کم بحران هایی را پشت سر نگذاشتیم، از اولین بحران که ارتحال امام خمینی(ره) بود تا تهدیدات امروز، مگر کم بود؟ چرا دشمن نتوانست یک گام به جلو بردارد؟
برخی نگران آینده اند، نگران فتنه ها، من اما وقتی بالای سرم رهبری مثل سید علی را می بینم، خیالم راحت است که اگر پشت سر او حرکت کنم، نه استکبار توفیقی خواهد داشت، نه انحراف و نه منافقینی که ولایت فقیه ورد زبانشان است و در عمل، ساز خود را می زنند.
آیتالله بهجت قدسسره:
اگر دنیا را بخواهیم، باید ناصر حقیقی را بخواهیم؛ اگر دنیا را میخواهیم، آخرت که دیگر معلوم است.
بله، بشارتی است برای مؤمنین که عبادت در ایام غیبت، اَفضل است از عبادت در حال حضور. پس چطور ما دعا نکنیم برای ظهور حضرت؟! فرمود: آیا میل ندارید که عدل در تمام دنیا مبسوط شود؟
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ . .
#العبد
#محمد_تقى_بهجت
#قدس_الله_نفسه_الزکیة
#عارف_بالله
?چه زیباست که هر صبح،
?قبل از خورشید به خـــدا
?ســـلام کنیم،
?نام خـــدا را نجوا کنیم
?و آرام بگیریم!
?"بسم الله الرحمن الرحیم”
افزایش رزق و روزی
قرائت سوره مبارکه “قدر”
روزی ده مرتبه بعد از نماز صبح
موجب تاثیر زیادی در افزایش
رزق و روزی خواهد داشت.
? گوهر شب چراغ ص 156
?نشان دادن امام زمان علیهالسلام به عالم زیدی توسّط سیّد ابوالحسن اصفهانی?
یکی از دانشمندان و رهبران مذهبی زیدیّه که به خاطر هوش سرشار و دانش بسیارش به او عنوان بحرالعلوم داده بودند در مورد امام عصر (ع) چون و چرا داشت و وجود آن گرامی را انکار می کرد در یمن می زیست امّا همانجا ضمن ایجاد شکّ و شبهه در این مورد به رهبران فکری و علمای بزرگ حوزه ها نامه می نوشت و آنان را به بحث و مناظره می طلبید و دلیل و برهان برای اثبات وجود گرانمایه کعبه مقصود و قبله موعود امام عصر (ع) از آنان می خواست.
موجی از دلیل و برهان به سوی او ارسال شد، امّا او قانع نشد و ضمن نامه ای به مرجع گرانقدر جهان تشیّع آیة اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی از او خواست تا در این مورد خود وارد عمل گردد و اگر پاسخ قانع کننده ای دارد برای او بنویسد.
آیة اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی طیّ پیام کتبی به یمن از عالم زیدی مذهب دعوت کرد تا به نجف و کنار تربت مقدّس امیرمؤمنان (ع) سفر کند و در آنجا مهمان او باشد و پاسخ قانع کننده را بطور شفاهی و رویارو از «سیّد» دریافت دارد.
دانشمند یمنی دعوت رهبر شیعیان را پذیرفت و همراه با فرزندش که سیّد ابراهیم نام داشت و گروهی از پیروانش به سوی نجف حرکت کردند و پس از ورود به نجف در فرصتی مناسب به دیدار آیة اللّه اصفهانی شتافتند.
عالم زیدی مذهب گفت: «حضرت آیة اللّه! ما طبق دعوت کتبی شما راه طولانی میان یمن تا نجف را با شور و اشتیاق پیمودیم اینک امیدواریم جوابی قانع کننده در مورد وجود دوازدهمین امام نور، به ما بیان کنید تا وجدان ما آرام گیرد و در این مورد به باور و یقین برسیم در این صورت است که مسافرت ما ثمربخش بوده و به آرزوی قلبی خویش رسیده ایم.»
سیّد ابوالحسن اصفهانی در پاسخ فرمود: «اینک خستگی راه را، با استراحت از خود برطرف کنید تا شب آینده پاسخ اشکال شما را به یاری خدا خواهم داد.»
دانشمند یمنی و پسرش پذیرفتند و به استراحت پرداختند. فردا شب به منزل شخصی سیّد ابوالحسن اصفهانی شتافتند و پس از صرف شام و پذیرایی از آنان، بحث و گفتگو در مورد وجود گرانمایه خورشید فروزان رخ بر کشیده در پس ابرها، آغاز شد بحث به درازا کشید پاسی از نیمه شب گذشته بود و بحث آنگونه که می باید به ثمر ننشسته بود که «سیّد ابوالحسن» به یکی از کارگزاران بیت خود فرمود: «مشهدی حسین! مشعل را بردار تا جایی برویم.»
و آنگاه خطاب به عالم یمنی و پسرش فرمود: «برویم.»
پرسید: «کجا؟»
فرمود: «برویم تا وجود گرانمایه آن حضرت را به شما نشان دهم و شما با دیدگان خود جمال جهان آرای او را بنگرید تا هیچ تردیدی بر جای نماند و به اوج یقین نائل آیید.»
علاّمه محقّق حاج سیّد محمّد حسن میرجهانی که خود در آن نشست حضور داشته است می گوید: «ما با شنیدن سخنان آیة اللّه سیّد ابوالحسن شگفت زده برخاستیم تا همراه آنان برویم، امّا سیّد ابوالحسن نپذیرفت و فرمود:«تنها بحرالعلوم یمنی و فرزندش سیّد ابراهیم با من می آیند.»
آنان در دل شب رفتند و ما را به همراه خود نبردند، فردای آن شب هنگامی که عالم زیدی مذهب و پسرش را دیدم و از آن دو جریان شب گذشته را جویا شدم آنان با همه وجود گفتند: «سپاس خدای را که ما را به مذهب خاندان وحی و رسالت رهنمون و به وجود گرانمایه حضرت مهدی (ع) معتقد ساخت، اینک ما به مذهب شما روی آورده و از ارادتمندان و شیعیان امام عصر (ع) هستیم.»
پرسیدم: «چگونه و به چه دلیل؟»
گفت: «بدان جهت که در آن بحث و مناظره سیّد ابوالحسن وجود مقدّس قطب دایره امکان را به ما نشان داد.»
گفتم: «چگونه سیّد امام عصر (ع) را به شما نشان داد؟!»
پاسخ داد: «دوست من! هنگامی که پس از نیمه شب از خانه خارج شدیم ما نمی دانستیم که سیّد ما را به کجا می برد او از پیش و ما در پی او رفتیم تا به وادی السّلام نجف وارد شدیم در آنجا و در همان نقطه ای که به مقام ولیّ عصر (ع) مشهور است، آیة اللّه سیّد ابوالحسن ایستاد، چراغ را از مشهدی حسین گرفت و آنگاه دست مرا در دست خویش قرار داد و با هم وارد مقام شدیم.
در آنجا تجدید وضو کرد و در حالی که پسرم سیّد ابراهیم خارج از مقام به کار او می خندید به نماز ایستاد.
چهار رکعت نماز در آنجا خواند و آنگاه دست نیاز به بارگاه آن بی نیاز برد، نمی دانم چه گفت و چه زمزمه و نیایشی با آن بی نیاز کرد، همانقدر می دانم که به ناگاه فضای آن مکان مقدّس نور باران شد و من دیگر از خود بیگانه و از هوش رفتم.»
پسرش سیّد ابراهیم افزود: «در این هنگام من خارج از مقام ایستاده و پدرم همراه سیّد ابوالحسن داخل آن مکان مقدّس بودند که پس از چند دقیقه صدای صیحه پدرم را شنیدم. به سویش شتافتم که دیدم او غش کرده و آیة اللّه برای به هوش آمدن او شانه هایش را ماساژ می دهد.
پدرم به خود آمد و گفت که وجود گرامی امام عصر (ع) را دیده است و آن حضرت او را به مذهب خاندان وحی و رسالت مفتخر ساخته و بیش از این از ویژگیهای دیدار، سخن نگفت.»
بدینسان بحرالعلوم یمنی آن عالم زیدی مذهب به وجود امام عصر (ع) ایمان آورد و به یمن بازگشت و چهار هزار نفر از ارادتمندان خویش را به مذهب شیعه هدایت ساخت و سال بعد با اموال فراوانی که مریدان و دوستانش به عنوان خمس به او داده بودند، وارد نجف اشرف گردید و همه را به عنوان وجوهات به آیة اللّه سیّد ابوالحسن اصفهانی تقدیم داشت.
وی پس از چند روز به یمن برگشت و چهار هزار نفر از مریدانش را شیعه دوازده امامی کرد.
او تا آخرین لحظات بر عقیده سخت و استوار خویش پای فشرد و در قلمرو دعوت تبلیغی خویش از مرزهای فکری و عقیدتی و اخلاقی و انسانی مکتب اهل بیت (ع) قهرمانانه مرزبانی کرد.»
?منبع:کرامت صالحین - گنجینه دانشمندان
در کمال الدین از احمد بن ابراهیم روایت کرده که گفت:
در سال 262 به خدمت حکیمه خاتون دختر امام محمد تقى و خواهر امام على النقى علیهما السلام رسیدم و از پشت پرده با وى سخن گفتم، و از عقیده وى در باره امامت استفسار نمودم.
او هم یکایک ائمه را شمرد و از جمله حجة بن الحسن را نام برد. من گفتم: خدا مرا فداى شما گرداند:
آیا! حجة بن الحسن را دیده اید و از وى خبر دارید؟
گفت: پدرش نامه اى در باره او به مادرش نوشته بود و من از مادرش پرسیدم بچّه کجاست؟ گفت: پنهان است
من از حکیمه پرسیدم در غیاب او شیعیان به چه کسى پناه برند و مشکلات خود را نزد چه کسی حل نمایند؟
گفت: نزد مادر امام حسن عسکرى علیه السّلام بروند و از وى جویا شوند.
من گفتم: امام حسن عسکرى علیه السّلام در این وصیت که به زنى نموده، به کى اقتدا کرده است؟
گفت: به حسین بن على علیهما السلام اقتدا نموده است. چه آن حضرت روز عاشورا در ظاهر امر به خواهرش زینب دختر امیر المؤمنین علیه السّلام وصیت نمود.به طورى که علومى که از امام زین العابدین علیه السّلام ظاهر میگشت، بحضرت زینب نسبت میرسانید، و امام حسین علیه السّلام براى حفظ جان فرزندش زین العابدین، آن علوم را به خواهرش وصیت کرده بود که بعدها به امام زین العابدین بدهد.
سپس حکیمه گفت: شما مردمى هستید که اهل روایت میباشید آیا براى شما نقل نکرده اند که: نهمین فرزند حسین بن على ارثش در حال حیات خودش تقسیم میشود؟!
در کمال الدین این روایت از على بن احمد بن مهزیار از محمد بن جعفر اسدى و در غیبت شیخ از محمد بن جعفر هم نقل شده است.
? مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار) محمد باقر بن محمد تقى مجلسى،, دوانى، على، اسلامیه :1378 ،ص692-693.
فکرش را بکن!
کسی، گندم خودش را باد داده، غربال و تمیز کرده، بعد هم در انباری در بسته بگذارد.
بعد از مدتی به انبار سرکشی کند، ولی گندمش را آفت زده ببیند.
به ناچار گندم ها را بیرون بیاورد، دوباه باد می دهد و پاک می کند و به انبار بسپارد.
? تصور کن باز هم وقت سرکشی گندمش را آفت گرفته ببیند
باز گندمش را بیرون می آورد، پاک کند و به انباربسپارد،ولی آفت، باز هم دامنگیر گندم او شود.
دوباره باد دادن و غربال، دوباره سپردن به انبار؛ کاری که مدام تکرار می شود.
دست آخر از آن همه گندم جز مقداری کم باقی نمی ماند؛
مقداری که آفت، حریف آسیب زدن به آن ها نیست.
امام اهل یقین، امیرالمومنین علی«علیه السلام» فرمود:
شما هم مثل همان بار گندمید. باید همان طور خالص شوید؛
آن قدر که از میانتان جز یک گروه باقی نماند؛گروهی که فتنه ها حریف آن ها نباشد.
فرمود:
آرزویتان برای ظهور محقق نمی شود، مگر اینکه گروهی از شما به روی دیگری آب دهان بیندازد.
گروهی نیز گروه دیگر را دروغگو بخواند.
تا آنجا که از شما جز گروهی اندک استوار و محکم باقی نماند.
گروهی که در میانتان مثل سرمه ی در چشم، و نمک درون غذا هستند.
و چه اندک است، نسبت سرمه به چشم، و نمک به غذا!
?مکیال المکارم، ج2، ص 383
نعمانى در کتاب «غیبت» از مفضّل بن عمر نقل کرده که گفت؛
با گروهى در محضر امام صادق (علیه السلام) نشسته بودیم.
حضرت (علیه السلام) فرمود: بر شماست که از تصریح به نام مخصوص قائم (علیه السلام) اجتناب کنید.
در این حال من تصور کردم که مخاطب آن حضرت من نبودم.
ولی حضرت به من فرمود:
اى مفضل! بر شماست که از تصریح به نام مخصوص قائم (علیه السلام) اجتناب کنید. قسم به خدا! سالیان دراز خواهد گذشت، و آن چنان به دست فراموشى سپرده خواهد شد که خواهند گفت: او مرده است، به هلاکت رسیده است. معلوم نیست در کدام بیابان سرگردان است؟
در آن حال دیدگان مومنان براى او اشکبار خواهد شد و زمین و زمان مردمان را بیرون مى ریزد مانند کشتى بزرگى که در امواج دریا زیر و رو شده و آنچه در خود دارد به دریا مى افکند.
هیچ کس نجات نمى یابد مگر آنان که خداوند از آن ها پیمان گرفته و ایمان را بر (لوح) دل شان نگاشته، و به واسطه روحى از ناحیه خود او را امداد مى کند.
در آن هنگام دوازده پرچم شبیه به هم آشکار مى شود که معلوم نیست کدام متعلق به چه کسى است.
وقتى سخن امام (علیه السلام) به اینجا رسید من گریستم.
امام فرمود: چرا گریه مى کنى؟
عرض کردم: چگونه گریه نکنم در حالى که شما مى فرمایید: دوازده پرچم شبیه به هم افراشته مى شود که معلوم نیست کدام متعلق به چه کسى است؟
آنگاه به گوشه اتاق که خورشید از آنجا به داخل مجلس تابیده بود نظر نمود و
فرمود: آیا این خورشید آشکار نیست؟
عرض کردم: بله.
فرمود: قسم به خدا! امر ما از این هم آشکارتر است.(1)
و در کتاب غیبه النعمانی از آن حضرت نقل کرده که فرمود: هنگامى که قائم ما قیام میکند، مردم میگویند: چگونه ظهور نمود و حال آنکه استخوانهایش پوسیده است؟!
و مفضل بن عمر د روایت دیگری می گوید: از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم: علامت ظهور قائم چیست!
فرمود: موقعى که اوضاع جهان دستخوش تغییرات شود و بگویند که قائم مرده یا بهلاکت رسیده و اگر هست بکدام بیابان رفته است؟
عرض کردم: فدایت گردم بعد از آن چه خواهد شد؟
فرمود:با شمشیر قیام میکند «2»
?1.الغیبه (للنعمانی)ابن أبی زینب، محمد بن ابراهیم - فهرى زنجانى، احمد،ترجمه فهرى، دار الکتب الإسلامیة ، تهران: 1362،صص171-172.
2.مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - دوانى، على، 1جلد، تهران:1378 ،ص375.
?
امام مهدی علیه السلام فرمود:
فَإِنّا یُحیطُ عِلمُنا بِأنْبائِکُمْ،
وَلا یَعْزُبُ عَنّا شَى ءٍ مِنَ أخبارِکُمْ
وَ مَعْرِفَتِنا بَالِزَّلَلِ الَّذى أصابَکُمْ.
امام عصر علیه السلام فرمود:
به راستى که علم ما بر اوضاع شما احاطه دارد و هیچ چیز از احوال شما بر ما پوشیده نیست و نسبت به لغزش هایى که از شما سرمى زند شناخت داریم.
?بحارالانوار،ج53،ص 175
?
بسم الله الرحمن الرحیم
کرامت و عظمت امام کاظم علیه السلام‼️
امام کاظم (علیه السلام ) از منی ( نزدیک مکه ) عبور می کرد ، دید بانویی گریه می کند و چند کودک در اطراف او نیز گریه می کنند .
امام ( علیه السلام) نزدیک آن بانو رفت و علت گریه را پرسید ، او گفت :
✋? من چند کودک یتیم دارم ، یک گاو داشتیم زندگی آنها را باشیر آن گاو تاءمین می کردم اکنون آن گاو مرده است .
امام کاظم (علیه السلام) فرمود :
?? آیا می خواهی آن گاو را زنده کنم ؟
آن بانو گفت : آری ای بنده خدا ‼️
امام کاظم (علیه السلام) به کنار رفت دو رکعت نماز خواند ، سپس دست دعا بلند کرد ، و پس از دعا ، برخاست و کنار جسد گاو آمد ،صدا زد با چوبی به آن زد یا با پای خود به آن زد بی درنگ گاو برخاست وقتی که آن بانو گاو را زنده دید ، صیحه زد ، و فریاد کشید :
✋?سوگند به خدای کعبه این آقا عیسی بن مریم (علیه السلام )است .
مردم اجتماع کردند وقتی که شلوغ شد آن حضرت بی آنکه آنها متوجه شوند از میان آنها رفت ‼️
?-اصول کافی ، ص 484 ، باب مولد ابی الحسن موسی بن جعفر علیه السلام
_________________
#داستان
_________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم و العن اعدائهم
#محبت_کنی_خودت_لذت_میبری
#امیر_المومنین علیه السلام:
همیشه با همسرت مدارا کن و با او به نیکی معاشرت نما، تا زندگیت با #صفا شود.
وسائل الشیعة، ج 20، ص 169.
تحقیقات نشان داده بیشتر زنانی که در خونه پرخاش میکنن و داد میزنن کمبود محبت شدید از طرف همسرانشون دارند؟
?آقایون!قربون صدقه ی خانمتون برید? این برای خودتون بهتره.