جوان خدا ترس و آهنگر سلمان یکی از یاران پیامبر ص تعریف کرده : روزی از بازار آهنگران کوفه می گذشت. جوانی نقش زمین شده بود و مردم دورش را گرفته بودند. سلمان از گرمای کوره ها، عرق از پیشانی اش سرازیر بود. هر کس درباره جوان سخنی می گفت.یکی می گفت: دچار تشنج… بیشتر »
آرشیو برای: "تیر 1399"
خشم نابجا شبی مار بزرگی برای پیدا کردن غذا وارد کارگاه نجاری شد.همینطورکه مار گشتی میزد بدنش به اره گیر کرد و کمی زخم شد. مار خیلی ناراحت شد و برای دفاع از خود اره را گاز گرفت که سبب خونریزی دور دهانش شد.او نمی فهمید که چه اتفاقی افتاده و از اینکه میدی… بیشتر »
خیلی دنبال فایده نباش هر چیزی حکمتی دارد که مانمیفهمیم مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسیدچه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟پدر گفتپسرم!سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.پسر گفتغیر م… بیشتر »